۱۳۹۷ آذر ۲۴, شنبه

مذهب (دین) (۱۳)


 
  پروفسور دکتر ورنر شوفن هاور
برگردان
شین میم شین


۱
·      این نظریه که مذهب وسیله عوامفریبی کشیشان است، در اواخر قرون وسطی رواج وسیع پیدا می کند.

۲
·      ولی یکجانبگی و بی کفایتی این نظریه در این بود که آن قادر به توضیح این واقعیت امر نبود که چرا عوامفریبی ئی از این دست، توانسته هزاران سال ادامه یابد.

۳

·      توماس هوبس اولین کسی بوده که به حل این مسئله نزدیک می شود.

۴
·      به نظر او انسان ها به سبب نادانی نسبت به علل خوشبختی ها و بدبختی هائی که در زندگی روزمره مواجه می شوند، به وجود قوه نامرئی مؤثری ایمان می آورند و فکر می کنند که آن قوه، تعیین کننده سرنوشت آنها ست.

۵

·      فویرباخ در کشف ماهیت مذهب، خدمت مهمی ادا می کند.

۶
·      او نشان می دهد که انسان با پرستش خدا، به پرستش ماهیت انسانی خویش می پردازد و خدا انعکاس برگشتی مذهبی و تخیلی انسان زمینی در آیینه ضمیر انسانی است.

·      مراجعه کنید به بیگانگی

۷

·      مارکس و انگلس، برای اولین بار به علت ازخودبیگانگی مذهبی و لذا  به ریشه های واقعی مذهب در جامعه طبقاتی پی می برند.

۸
·      مارکس و انگلس ثابت می کنند که شالوده ازخودبیگانگی مذهبی انسان، در بیگانگی واقعی او نسبت به ماهیت خویش نهفته است.
·      بیگانگی ئی که نتیجه وجود یوغ استثمار بر گرده او ست.

۹
·      تا زمانی که انسان زیر یوغ استثمار سرکوب و تحقیر و خوار و ذلیل می شود، قادر به توسعه کیفیت های انسانی خویش نخواهد بود و تسلی خاطر، آزادی و وجهه انسانی خود را ـ به ناچار ـ در مذهب خواهد جست و ماهیت انسانی خود را بطور تخیلی در خدا تحقق خواهد بخشید.

۱۰
·      در جامعه طبقاتی، عمیق ترین ریشه های مذهب را باید در عوامل زیر جست:

الف
·      در اشتیاق توده های تحت استثمار و ستم به یک زندگی شایسته انسانی.

ب
·      در عجز آنها در مبارزه بر ضد استثمارگران.

پ
·      در شکست کلیه تلاش های برده ها، رعایا و همچنین پرولتاریای جوان برای رهائی از یوغ استثمار و ستم.

ت
·      در عجز توده ها در مقابل تغییرات نامرئی زندگی، بویژه در مقابل نیروهای اجتماعی که در نظام سرمایه داری بطور کورکورانه عمل می کنند و ساعت به ساعت و روز به روز تخم وحشت از خانه خرابی و ذلت در دل پرولتاریا و خرده مالکان می افشانند و عدم تأمین اجتماعی، بیکاری، بحران ها و جنگ های فاجعه بار وحشت انگیز به راه می اندازند.

۱۱
·      از این رو مارکس، مذهب را ضمنا «افیون توده ها» می نامد.
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۳۷۸)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر