۱۳۹۷ دی ۷, جمعه

تأملی در مفهوم دیرآشنای خیانت (۴)


میم حجری

کیانوری
که
 به
 بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
 حریف
 
مفهوم عهد بوقی خیانت
در
جامعه عقب مانده ما
چنان کسب اعتبار می کند 
که
به
درجه معیار تعیین کننده حقانیت و حقیقت
ارتقا می یابد.
 
این مفهوم مطلقا خرافی و ضد علمی و ضد منطقی
تار و پود جامعه
را
فرامی گیرد
و
از
خیانت
بدترین فحشواژه
تشکیل می یابد.
 
هر کس با همنوعی خرده حسابی داشته باشد،
فوری
پاشنه دهنش 
را
می کشد
و
او
را
خاین
قلمداد می کند.
 
۲
پس 
از
پیروزی انقلاب بورژوای سفید
ارتجاع سرخ و سیاه فئودالی
با
پرچم ایده ئولوژیکی منقش به خیانت 
وارد صحنه جامعه انقلابی ـ بورژوایی نوپا 
می شود:

در
نهایت بی شرمی
رهبری حزب توده ایران
در
سنت دربار پهلوی،
خاین قلمداد می شود.
 
تنها دلیل لاشخورهای سرخ و سیاه فئودالی
شکست بخشی از رهبران حزب توده ایران 
تحت شکنجه های وحشتناک 
و 
فرار بخشی از آنها به خارج از کشور 
بوده است.
 
بی شرمانه تر
اینکه
کمترین اعتنایی به خیل عظیم سران و سرداران حزب توده ایران
که
تیرباران و اعدام و نیست و نابود شده اند،
نمی شود.
 
حتی
به مراتب، بدتر
شهدای حزب توده ایران
حزبیت زدایی 
می شوند
و
جزو شهدای ارتجاع سرخ فئودالی قلمداد می شوند.
 
بدین طریق
هر لاشخور مرتجع
توله های خود
را
روزبه و سیامک و غیره
نامگزاری می کند
و
ضمنا
به 
سر و صورت توده ای ها تف می اندازد.
 
۳
تنها نقطه قوتی که مجاهدین خلق و چریک فدایی فئودالی
با
نقاله و ماله و داس و چکش قلابی
دارند،
پرهیز از خیانت کذایی است.
 
برای پرهیز از بازداشت شدن و ارتکاب خیانت کذایی 
چه بسا
نارنجک در مشت منفجر می کنند.
 
اگر احیانا گیر افتادند،
در 
شکنجه گاه 
دست به خودکشی می زنند.

بدین طریق
بدترین دشمنان توده
در
طویله جامعه
کسب محبوبیت و مقبولیت می کنند.

در
طرفة العینی
دهها هزار جوان بی شعور
مجاهد و چریک کذایی می شوند.

جو چریکی 
چنان جامعه را در برمی گیرد،
که
حزب توده ایران
عملا
سلب محبوبیت و مقبولیت می شود.

۴
حتی
تعداد انگشت شماری از جوانان هم که به حزب توده دربدر در دیار غربت می گروند،
در
صورت دستگیری
دست به انتحار می زنند
تا
دوباره
مهر خیانت بر پیشانی شان کوبیده نشود.

مقوله عهد بوقی خیانت
به
جاری شدن شطی از خون جوانان
و
فلج گشتن انقلاب بورژوایی تازه پا
منجر می شود
و
زمینه برای روی کار آمدن کپک زده ترین و کثیف ترین اقشار و طبقات اجتماعی
فراهم می آید
و
فاجعه آغاز می شود.

۵
تحت سیطره مقوله خیانت
مبارزه سیاسی توخالی
به
صورت مبارزه حیاتی ـ ممانی
درمی آید:

کسی که مبارزه می کند،
تحت سیطره مفهوم خیانت،
باید 
وصیت خود
را
بنویسد
و
پیشاپیش
از
روی جنازه خود و یاران خود
بگذرد.

۶
این 
عملا و عینا
به معنی رسیدن به نیهلیسم است.

به معنی ایمان به پوچی زندگی است.

به معنی تحقیر زندگی و تجلیل از مرگ است.

این
اما
عملا
به معنی ایمان به ایده ئولوژی آنارشیستی و فاشیستی و فوندامنتالیستی ـ فئودالیستی 
است.

در نتیجه
چپ جامعه
معلقی جانانه می زند
و
به
چپ  آنارشیستی، فاشیستی و فوندامنتالیستی 
استحاله می یابد.

چپی
که
در حرف طرفدار کاسترو ست
و
ماهیتا
فاشیستی است.
 
در این واویلا ست
که
تئوری فاشیستی نخبگان
برای خود جا باز می کند
و
هر مجاهد و چریک پخمه نیهلیستی
به مقام نخبه ای ارتقا می یابد.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر