۱۳۹۷ دی ۳, دوشنبه

تأملی در مفهوم دیرآشنای خیانت (۱)


میم حجری

کیانوری
که
 به
 بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
 حریف
 
حریف 
تعریف روشنی از مفهوم خیانت ندارد.
 
خیلی زور بزند،
خواهد گفت:
خیانت 
 یعنی  
ارجحیت دادن به منافع خود در مقابل منافع این و آن.

معیار عینی برای تمیز خاین از خادم 
در
قاموس حریف،
تقدم و یا تأخر قایل شدن به منافع شخصی خود نسبت به منافع همنوعان
 است.

این اولین معیار عینی حریف است.
 
ما 
نخست 
همین معیار عینی حریف
 را 
در 
مورد مثلا پروفسور دکتر مهندس نورالدین کیانوری «خاین»
 به
 محک پراتیک (تجربه) می زنیم
تا
صحت و سقم ادعای حریف اثبات شود:
 
۱
کیانوری
یکی از اعضای طبقه حاکمه انگل و استثمارگر بوده است.
 
در 
پیشرفته ترین کشور اروپا
ـ آلمان ـ
 تحصیل کرده
و
مدرک پروفسوری در شهرسازی کسب کرده 
و
مدت ها
در
 بزرگترین دانشکده همان کشور
 تدریس کرده است.
 
آثار علمی کیانوری
۶۰ سال
جزو آثار مرجع و کتب درسی بوده است.
 
۲
کیانوری
می توانست 
چند ساعت در هفته کار کند
و
زندگی سرشار از نعمت و لذت داشته باشد.
 
نه
تهدید شود
نه
بازداشت و زندانی شود
نه
شکنجه و زجر و آزار مادی، روحی و روانی ببیند
نه
مجبور به فرار از کشور شود
و
۱۰۰ سال عمر کند
و
خرمن عزت و اعتبار و احترام هر رهگذری را حتی درو کند.
 
یعنی
  خادم  بی چون و چرا
محسوب شود.

چه خدمتی بالاتر از آن
که
حامل و ناقل علم و فن و فکر و صنعت و فرهنگ باشی؟

۳
کیانوری
اما
از
همه این امتیازات طبقاتی
به هر دلیلی
صرفنظر کرده است.
 
ریاضت را بر لذت ترجیح داده است.

یعنی 
منافع شخصی خود
را
نادیده گرفته است.
 
حتی
به مراتب، افراطی تر،
تبر بر ریشه های طبقاتی خویش 
فرود آورده است.
 
یعنی
سنگر طبقاتی پر ناز و نعمت خود
را
ترک کرده است
و
به سنگر طبقاتی پر زجر و آزار توده بی همه چیز خزیده است.
 
عمری
بی وطن
وطن فروش
خاین
وابسته
و
غیره
قلمداد شده است.
 
عمری دراز
در ذلت غربت و در حسرت یار و دیار زیسته است.
 
۴
 
در آخرین سال های حیات پر زجر و زحمتش
بدون کمترین دلیل واقعی و منطقی
همراه
با
همسر و دختر و همرزمانش
بازداشت شده است
شکنجه شده است
 همسر و دخترش
را
حتی
برای به زانو درآوردنش
شکنجه کرده اند.
 
همرزمانش
را
زجرکش کرده اند.
 
همسرش 
را
که
شاهزاده ای بوده
در سن ۷۰ سالگی اش
شلاق زده اند
آن سان 
که
پاهایش سیاه گشته اند.
 
لاشخورهای بی شرم فئودالی ـ فوندامنتالیستی - روحانی
فرزانه بی همتای توده
را
بسان گالیله
به توبه واداشته اند.
در
ملأ عام
رسوا کرده اند
و
اگر پادرمیانی توله جلاد جماران و یا هر ناکس دیگر نبود،
سر دار از حضور سردار
سرافراز گشته بود.
 
حالا
حریفی پیدا شده است
که
خود
را
خادم
و
کیانوری
را
خاین 
قلمداد می کند:
 
کیانوری
که
 به
 بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
 
چه باید کرد
تا
این
ابتذال
خاتمه یابد؟
 
ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    آثار علمی کیانوری
    سال های سال
    جزو آثار مرجع و کتب درسی بوده است.

    پاسخحذف