۱۳۹۷ دی ۳, دوشنبه

تأملی در مقاله ی زنی راجع به زنان ایران (۱)


مقاله ای
 از
 ملکه محمدی 
(پورهرمزان)
زنان ایران
در دو انقلاب و دو انتخابات
منبع اصلی:
مجله دنیا
خلاصه شده و منتشر شده
 در
راه توده

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

«زنان ایران، 
ایستاده
 بر 
سنت نیرومند مبارزات خود 
برای آزادی، استقلال ملی و برابری حقوق ملی صد سال اخیر، 
درانقلاب (عنگلاب) بهمن ۵۷ 
رخسار درخشانی از خود به نقش کشیدند، 
که
 آن 
را 
می توان نوزائی زن ایرانی نامید.

بدون فداکاری و قهرمانی آنان
 سقوط شاه 
به ثمر نمی رسید.

 اما بی درنگ باید افزود 
که 
جنبش مبارزاتی زنان
 فقط در جریان این انقلاب مردمی (عنگلاب ضدمردمی) بود
 که 
توانست بر چنین قله رفیعی ازبلوغ و رشد دست یابد
 و 
به نوبه خود
 ویژگی هایی به انقلاب  (عنگلاب) ببخشد.

 بلوغ و ویژگی که در مقاطع مختلف طی ۳۰ سال گذشته 
خود را نشان داده است.

برای نخستین باردر تاریخ مبارزات یکصد ساله ایران، 
زنان کارگر، دهقان، خانه دار، روشنفکر، دختران دانش آموز و دانشجو
 به صورت یک جنبش میلیونی فراگیر درانقلاب (عنگلاب) شرکت کردند.

 (ما همین حرکت یکپارچه را هم درانتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و هم در انتخابات خرداد ۱۳۸۸ شاهد شدیم.) 

شرکت زنان از جنبش تنباکو گرفته تا انقلاب مشروطیت و تا مبارزه علیه ارتجاع و برای برابری حقوق، در دوران پهلوی، 
از
 نظرکمی وکیفی 
به هیچ روی قابل سنجش با رویداد ۳۰ سال اخیر ایران نیست 
و
 این از ویژگی های مبارزه زنان در دوران (دوره) انقلاب (عنگلاب) ۵۷ است.

همدلی وهماوائی بخش های مختلف زنان و نیز همبستگی میان همه اقشار زنان با سایر لایه ها و طبقات جامعه ایران، 
پدیده ای نو درتاریخ مبارزات مردم ایران است. 

چنین همبستگی گسترده ای 
بسی حیرت زا و سخت تنگ یاب (کمیاب) است .

 این اصل منطقی
 که 
دخالت در سیاست جدا از زندگی انسان ها نیست، 
درمیان عقب مانده ترین اقشار زنان رسوخ یافت 
و
 دیدیم و شاهدیم که این امر چه تاثیر عمیقی بر تحولات ایران گذاشت.

صفوف زنان ایران بطور عمده از انحرافات و کج روی ها منزه ماند.

ادامه دارد.
 
ما
این مقاله ملکه محمدی
را
مادر شکنجه و زجر دیده و داغدار و جان بدر برده از دار  جلادان جماران 
را
نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم
تا
پرت و پلا تحویل اجنه (خوانندگان قانع تحلیل های ما)
ندهیم:

۱
زنان ایران
در دو انقلاب و دو انتخابات

این عنوان مقاله ملکه توده است.

در همین عنوان همین مقاله
بی خبری ملکه توده ایران و حزب توده ایران
از
مفهوم فلسفی انقلاب 
آشکار می گردد.

ما
با
نوعی فقر فلسفه سر و کار پیدا می کنیم.
خواهیم دید.

۲
 
زنان ایران، 
ایستاده
 بر 
سنت نیرومند مبارزات خود 
برای آزادی، استقلال ملی و برابری حقوق ملی صد سال اخیر، 
در
انقلاب بهمن ۵۷ 
رخسار درخشانی از خود به نقش کشیدند، 
که
 آن 
را 
می توان نوزائی زن ایرانی نامید.

ملکه محمدی
(و حزب توده ایران)
خیال می کند
که
در
سال ۱۳۵۷
در
ایران
انقلابی
 رخ داده است.

او و آن
هنوز نمی دانند 
که
انقلاب
یعنی گذار از فرماسیون اقتصادی معینی به فرماسیون اقتصادی عالی تری.

در سال ۱۳۵۷
تحت رهبری اشرافیت مرتجع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی
ضد انقلاب
پیروز شده است.

انقلاب بورژوایی و ضد فئودالی سفید
شکست خورده است.

بهمن ۱۳۵۷
روز عزای توده ایران و حزب توده ایران بوده است.

بهمن ۱۳۵۷
روز جشن و پایکوبی ارتجاع سرخ و سیاه 
 بوده است.

۳
زنان ایران، 
ایستاده
 بر 
سنت نیرومند مبارزات خود 
برای آزادی، استقلال ملی و برابری حقوق ملی صد سال اخیر، 
درانقلاب (عنگلاب) بهمن ۵۷ 
رخسار درخشانی از خود به نقش کشیدند، 
که
 آن 
را 
می توان نوزائی زن ایرانی نامید.

ریشه همه عذاب و عزای توده ایران و حزب توده ایران
در
 عدم ارزیابی علمی و عینی و رئالیستی ـ راسیونالیستی انقلاب بورژوایی بزرگ سفید
بوده است.

ما
با
نوعی وارونه بینی
سر و کار داشته ایم:

با
انقلاب، تصور و تصویر کردن ضد انقلاب
سر و کار داشته ایم.
 
مادر همه خطاهای حزب توده ایران
در
همین عدم تمیز انقلاب از عنگلاب (ضد انقلاب، رستاوراسیون)
بوده است.

فقط 
در
پرتو تراژیک این خطای تئوریکی خطیر
می توان
فاجعه سرشته به جنگ و جنایت و جنون
را
درک کرد و توضیح داد.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر