ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
اسلام در ایران رو به زوال
است.
با شتابی که هرگز پیشینه نداشته است.
قدرقدرتی الله و تقدیر در حال
افول اند.
استبداد مردمحور در لبۀ گور است.
و البته در برابر اینها جانشین
متضادی هست
که
نه چندان آشکار اما بخوبی حس شدنی ست و رو به نیرومندی.
شکل گیری نهایی این جابجایی
به زمان، آزمون، کوشش و هزینه های بیشتر نیازمند است.
هیچ
دگرگشتِ فراگستر و پرژرفای تاریخی و فرهنگی
یک شبه هستی نمی یابد.
بل که
نخست نطفه میبندد، سپس آرام و دشوار گسترش می یابد و در گذر توفان ها،
تضادها، آذرخش ها و تندرها گام به گام فرا می بالد تا به نیروی برتر تبدیل
شود.
درست همانگونه که تخمۀ یک انسان از زهدان تا جوانی و والایی و
خردمندی و توانایی فرامی بالد.
آن هم در گذر از بیماری ها، تصادفات،
فشارهای بیرونی و خطرات مرگ و نابودی.
برافتادن حکومت استبداد دینی در ایران
شرط نخست این
جهش برای فرابالی نوگرایی در ایران است.
در این فراز از دعاوی مانی
جامعه ـ تئوری
او
آشکار می گردد.
۱
اسلام در ایران رو به زوال
است.
اسلام
برای مانی
بسان ایرانیان و زنان و غیره
چیز یکدست و یکپارچه ای
است.
مانی
احتمالا
نمی داند که دین چیست.
ایده ئولوژی چیست.
روح و یا شعور جامعه ای چیست.
۲
اسلام در ایران رو به زوال
است.
زوال بی سابقه اسلام
در
قاموس مانی
روندی خودپو و خود به خودی است.
معلولی
بی علت است.
مانی
علت و دلیلی بر زوال اسلام نمی شناسد.
فقط احساس می کند
و
یا
آرزو می کند
که
اسلام زوال یابد.
مانی
به احتمال قوی
الترناتیو و بدیلی هم برای اسلام منفور نمی شناسد.
جامعه بی روح
از
دید مانی
قبض روح می شود
و
در
هیئت لاشه ای
بی نیاز از روح نوین،
به حیات خود ادامه می دهد.
۳
اسلام در ایران رو به زوال
است.
اینکه مانی از زوال اسلام شروع به موعظه می کند،
دال بر وحدت جهان بینی او با جهان بینی روحانیت کثافت است:
روحانیت شیعه
هم
تنها ره رهایی
را
در
تقویت و تحکیم اسلام می داند.
مانی
روی دیگر مدال روحانیت دو رو ست.
جهان بینی مانی
همان جهان بینی روحانیت است.
مانی و روحانیت
هر دو
درک ایدئالیستی تاریخ
را
نمایندگی می کنند:
الف
روحانیت
به طرز مثبت
ب
مانی
به طرز منفی.
روحانیت
نجات جامعه و جهان
را
در کمال اسلام می داند
و
مانی
در زوال اسلام.
تفاوت روحانیت با مانی
این است
که
روحانیت کمال اسلام
را
خودپو و خود به خودی نمی داند.
روحانیت
برای استکمال اسلام
به
اکتیویته
روی می آورد.
شب و روز
دست به تبلیغ اسلام می زند.
مانی
اما
در
پاسیویته
(انفعال)
فرو رفته است.
مانی
زوال اسلام
را
نوید می دهد
بی آنکه
گامی در جهت اثبات بطلان اسلام بردارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر