معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
دفتر اول
بخش دهم
بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر
به اشارت الهی بود
نه به هوای نفس و تامل فاسد
۱
گر نبودی کارش الهام اله
دیالک تیک پدیده و ماهیت
او سگی بودی دراننده نه شاه
معنی تحت اللفظی:
اگر کار شاه، الهام الهی نبود،
او
اصلا شاه نبود،
بلکه سگ درنده بود.
مولانا
در
فوت و فن عوامفریبی
دست جنتی و مصباح و سید علی و موسوی
را
از
پشت
بسته است:
شاه در این بیت شعر
به عنوان مظهر پاکدامنی و پارسایی جا زده می شود.
شاه
در غیر این صورت دیگر نمی تواند شاه باشد.
فقط می تواند سگ درنده باشد.
بیچاره سگ.
۲
مولانا
خود
را
به
کوچه سید علی چپ
زده است
و
اصلا
به
روی خود
نمی اورد
که
قاتل زرگر
نه،
شاه،
بلکه شیخ بوده است
که
از عالم خواب و خیال آمده است
و
در تهیه زهر و خوراندن به زرگر خبره و تردست بوده است.
شاه
کاری جز اجرای فتاوی شیخ نداشته است:
شاه
زرگر را به توصیه شیخ از یار و دیار کنده است و به تختخواب کنیزک افکنده است
بعد
خود شیخ دست به کار شده و زرگر معصوم تر از ۱۴ معصوم را مسموم کرده و کشته است.
کدام الهام اله؟
۲
پاک بود از شهوت و حرص و هوا
نیک کرد او
لیک
نیک بد نما
معنی تحت اللفظی:
شاه
از هر نوع شهوت و آز و هوای نفس
مبرا بود.
قتل زرگر به دست او،
کار خوبی بوده است.
کار خوبی که ظاهرا بد بوده است.
مولانا
در این بیت شعر
دیالک تیک پدیده و ماهیت
را
به شکل دیالک تیک نیک بدنما و نیک (ظاهرا بد و ذاتا نیک) بسط و تعمیم می دهد.
دیالک تیک پدیده و ماهیت
یکی از دیالک تیک های مهم مارکسیستی است.
دیالک تیسین بی همتای شیراز
سعدی
همه دیالک تیک های مارکسیستی
را
صدها سال قبل از تولد مارکس و انگلس
در
فرم های مختلف
بسط و تعمیم داده است.
مولانا
اساسا و اصولا
بدترین دشمن خرد و دیالک تیک است.
دیالک تیک های هستی
اما
عینی و واقعی اند و خود را به هر قلدر خردستیزی تحمیل می کنند
و
بر زبان و قلم و کاغذشان می نشینند، بی آنکه روح او حتی باخبر باشد.
۳
پاک بود از شهوت و حرص و هوا
نیک کرد او
لیک
نیک بد نما
در عصر جدید
موسی و عیسی و محمد
را
سه کلاهبردار
می نامیدند.
حضرت محمد
روزی همسر زید
را
در حال حمام کردن می بیند و حسابش را درجا می رسد.
زید
غلام او
وارد خیمه و یا خانه می شود
و
شاخ در می آورد.
زید خلایق را خبر می کند
و
حضرت محمد غش می کند.
یعنی
«الهام اله»
توسط حضرت جبرئیل نازل می شود
که
خلایق
رسول الله «نیک بدنما» کرده است.
خود مولانا
هم
به روایتی
تک تک کودکان مردم
را
که در مکتبش تلمذ می کردند،
مورد تجاوز جنسی قرار می داد
یعنی
«نیک بدنما» می کرد.
همه دول امپریالیستی آمده اند به افغانستان
تا
ژنرال تربیت کنند.
در عخبار فرنگی
گزارش داده می شود که ژنرال های پرورش یافته
توسط پروردگاران امپریالیستی
در
پادگان ها
بغل گوش ژنرال های فرنگی
کودکان مردم
را
به عنوان برده های جنسی «تربیت» می کنند.
همه اینها چیزی جز «نیک بدنما» نیستند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر