۱۳۹۷ مهر ۲۹, یکشنبه

تأملی در زمینه اعدام در فرم های متنوع آن (۱۷)



تأملی 
از
میمحا نجار
پاشنه آشیل رویین
نقطه ضعف 
او
بود.

و
 شير آهنكوه مردی از اين گونه عاشق
ميدان خونين سرنوشت
با 
پاشنه‌ ی آشيل
در نوشت. 

روئينه تنی
كه

 راز مرگش
اندوه عشق و غم تنهائی بود.
  معنی تحت اللفظی:
مهدی رضایی مذهبی ۱۸ ساله
عاشقی مرکب از شیر و آهن و کوه و مرد 
بود
و
علیرغم داشتن نقطه ضعف پاشنه آشیل
میدان سرنوشت را در نوردید.

نامیرایی بود
که
از
غم عشق و تنهایی
مرد.

۱
و
 شير آهنكوه مردی از اين گونه عاشق
ميدان خونين سرنوشت
با 

پاشنه‌ ی آشيل
در نوشت. 
 
مرگ در سرزمین مرده پرستان
چه ها که نمی کند.

اگر همین مهدی رضایی
مورد عفو ملوکانه قرار می گرفت،
به شیرخواره ای استحاله می یافت،
که
کسی برایش تره حتی خرد نمی کرد.

شاملو
زنده نماند
تا
ببینید که جماران و طالبان و بوکو حلال و بوکوحرام
دهها هزار مهدی رضایی پرورده است
که
بمب بر کمر می بندند و میدان انتخابات افغانستان و عراق و غیره
را
به پاشنه آشیل در می نوردند.

طنز اختصاصی تاریخ
برای عیرانی جماعت مفلوک محروم از ذره ای مغز اندیشنده
 شاید همین باشد.

۲
روئينه تنی
كه

 راز مرگش
اندوه عشق و غم تنهائی بود.

شاملو
اگرچه خود پسری داشته، 
عاجز از گذاشتن خود لحظه ای به جای پدر مهدی رضایی و تأسف و تأثر بخور و نمیر برای نوجوانی است 
که 
زندگی بدهکار او ست.

نوجوانی
که
کمترین خبری از عشق و تنهایی ندارد.

دیروز در محله الک دولک بازی می کرد 
و
امروز ماشین دزدی و بمبگذاری.

۳
این تجلیل مبالغه آمیز از مرگ
مشخصه اصلی فاشیسم
 است.

هیتلر 
در واپسین روزهای حیات نکبت بارش
علاوه بر پیران و بیماران، کودکان مدارس را نیز مسلح کرد
تا
در مقابل ارتش سرخ مقاومت ورزند و بمیرند.

فاشیسم
تجسم دیالک تیک مرگ است:
دیالک تیک کشتن و کشته شدن.

این
  به معنی سقوط آدمی به دوران بربریت نیست.

این به معنی
سقوط ادمی به قهقرای تصورناپذیر هستی است.

چون حشره حتی حاضر به صرفنظر داوطلبانه از حیات نیست،
 چه رسد به اشرف موجودات.

فاشیسم سیر توسعه ی وارونه 
را
به جامعه تحمیل می کند.

سیر معکوس آنچه 
را
 که مولانا تصورو تصویر کرده است:

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم، به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی آدم شدم.

فاشیسم
سقوط سنگ آسای آدمی به قهقرای جمود و جماد
را
ایدئالیزه می کند.

۴
و
 شير آهنكوه مردی از اين گونه عاشق
ميدان خونين سرنوشت
با 

پاشنه‌ ی آشيل
در نوشت. 

روئينه تنی
كه

 راز مرگش
اندوه عشق و غم تنهائی بود.

این کسب و کار شاملو و روحانیت کثافت شیعه
فقط تبلیغ نیهلیسم و تجلیل مرگ نیست.

این
عملا
به معنی تبلیغ ترور و تروریسم است.

این به معنی تبلیغ بی شرمانه آیین شهادت در راه ارتجاع سرخ و سیاه است.

اینجا
روح و روان نوجوانان جامعه
به ترفند شعر و شور و شعار
مانی پولیزه می شود.

اعضای جوان جامعه عقب مانده
به جنون کشیده می شوند،
روانی می شوند.

سلب آدمیت می شوند
تا
به آلت دست مشتی مرتجع معتاد دیوانه تبدیل شوند
و
پیشاپیش
بسان دیوانه ای
از روی جنازه خویش و همنوعان خویش بگذرند.

۵
و
 شير آهنكوه مردی از اين گونه عاشق
ميدان خونين سرنوشت
با 

پاشنه‌ ی آشيل
در نوشت. 

روئينه تنی
كه

 راز مرگش
اندوه عشق و غم تنهائی بود.

سفاهت
به اندازه ای است
که
تصور توطئه ای توسط دشمنان مردم
در خاطر آدمی سربرمی کشد.

کانون عضوگیری سازمان های تروریستی ـ فاشیستی فدائیان و مجاهدین
دانشکده های فنی کشور
بوده است.

یعنی مستعد ترین و با هوش ترین اعضای جوان جامعه
که
برای توسعه مادی و علمی و فنی و فکری و فرهنگی کشور
لازم بوده اند،
به سوی کوه و خانه تیمی و جنگل 
روانه می شوند.

فئودالیسم کثافت
مغز جامعه 
را
نشانه رفته است.

توطئه تبدیل جامعه به طویله
بدین طریق ریخته می شود.

چنین توطئه ای 
به مدد دلیل علمی و منطقی 
عملی شدنی نیست.

به همین دلیل
هنر 
در
فرم های متنوعش
مورد سوء استفاده قرار می گیرد:
گله ای از هنرمندان کشور
متحد می شوند
تا
نوجوانان ناقص العقل جامعه
 به لحاظ فکری، احساسی، عقلی و عاطفی تخریب شوند
و
به مدد هنر
 تهییج، تشویق، ترغیب شوند 
و 
به کام مرگ فرستاده شوند.

فقط شعرای طویله نیستند
که
در رثای هر نوجوان تروریستی
 شعر می سرایند و به بازتولید ترور و تروریسم می پردازند.

نقاشان و مجسمه سازان و نمایشنامه نویسان و کارگردانان و غیره
هم
بیکار نبوده اند.

ساعدی دیوانه
نمایشنامه تهوع انگیز «از همه جا می شود، شروع کرد» را می نویسد:

در تئاتر باز می شود
تماشاگران 
وارد تئاتر می شوند
و
هنرپیشه های تئاتر
به عوض نمایش
با مسلسل وارد صحنه می شوند
و
تماشاگران بخت برگشت را به رگبار می بندند.

از همه جا می شود
شروع به ترور کور کرد و  شق القمر کرد.
 
راستی زادگاه داعش کجا ست؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر