۱۳۹۷ آبان ۲, چهارشنبه

سیری در عرعریات فاشیست های عیرانی (۴)


تحلیلی
از
میم حجری
 
۱
من ایرانی
نیستم
چون بجای درود
می گویم
 سلام
 و 
به جای بدرود
می گوییم
خداحافظ
 
پیش شرط ایرانی بودن 
از 
دید فاشیست های عیرانی
مبارزه سرسختانه با واژه های عربی موجود در زبان فارسی است.
 
ایرانی اصیل و بی برو ـ برگرد
به عوض سلام باید بگوید:
درود
و
به عوص خداحافظ باید بگوید:
بدرود.
 
در آن صورت طولی نمی کشد و طویله جماران
جنت جنان
 می شود
و
فاشیست های عیرانی 
حسابی عرعر می کنند و کیف خر می کنند.
 
۲
این هنرنمایی
چیزی جز فرمالیسم محض نیست.
 
برای اینکه
محتوای سلام
 کمترین فرقی با محتوای درود 
و
محتوای خدا حافظ 
کمترین فرقی با محتوای بدرود
ندارد.

سلام و خدا حافظ
جزو واژه های زبان فارسی اند
و
حتی
 فارسی تر از واژه های درود و بدرود
اند.
 
سکنه کشورها در سراسر زمین
واژه ها
را
بسان جانوران
اهلی می کنند.
 
آن سان که جزو گنجینه واژگان آنها می گردند.
 
۳
خیلی از واژه ها
اصلا
نباید ترجمه شوند.
 
چون در آن صورت
به لحاظ مفهومی
فقیرتر می شوند و به سقوط فکری و فرهنگی اعضای جامعه منجر می شوند.
 
حتی
بار معنایی سلام
صدها بار غنی تر از بار معنایی درود است
و
بار معنایی خدا حافظ
صدها بار غنی تر از بار معنایی بدرود.
 
 ۴
فقط واژه های عربی که نیستند.

جهان
 روز به روز 
گلوبالیزه تر می شود
و
سیل از واژه ها وارد زبان های مختلف می گردند.

در زمان شاه
فرمالیسم 
توسط هر ننه مرده ای مد شده بود.

دار و دسته صمد بهرنگی
به عوض خدا حافظ و یا بدرود،
شق القمر می کردند و هله لیک عرعر می کردند
و
از 
فرط خریت
خیال می کردند که عنگلاب می کنند.

جلال آل عبا و عمامه
واژه های خیلی خیلی عنقلابی سرهم بندی کرده بود
و
کلی پوز می داد.

هاشم رضی
رضی الله عنه
سوسیالیسم
را
 به
جامعه گرایی
ترجمه می کرد
و
کمونیسم
را
به اجتماع گرایی.

اگر البته حافظه خطا نکند.

بین طریق واژه های فلسفی فرنگی پر محتوا
مسخ و مثله و مخدوش می شدند
و
به لحاظ بارمعنایی فقیرتر و چه بسا حتی بی ربط تر می گشتند.

برای اینکه این واژه ها
 مفاهیم فلسفی اند 
حاوی دریایی از معنا هستند
و
با ترجمه تحت اللفظی،
بار معنایی خود را از دست می دهند و زباله واره می شوند.
 
امروزه لاشخورهایی
طبقه را به رسته ترجمه می کنند.
 
 بعد
وقتی به ترجمه واژه طبقاتی می رسند،
دچار سرگیجه می شوند.
 
 بدین طریق
امکان هماندیشی اعضای جامعه کاهش می یابد.

فهم اندیشه همنوع و تفهیم انیدشه خود به همنوع
چه بسا
محال می گردد.

هیچ فرد مسئولیت شناسی
 به
 چنین اقدامات ضد فکری و ضد فرهنگی 
دست نمی زند.

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر