۱۳۹۷ مهر ۱۴, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۳۶)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
 

۱     
 ز ابر افکند، قطره ای سوی یم
ز صلب اوفتد نطفه ای در شکم

از آن قطره
 لولوی لالا کند
وز این،
صورتی
سرو بالا کند.

معنی تحت اللفظی:
خدا
از
ابر
قطره ای
به دریا می اندازد و از آن قطره مروارید ( لؤلؤ) می سازد
و
از
کمر پدر
نطفه ای در رحم مادر می اندازد
و
از
آن نطفه
انسانی سرو قامت می سازد.

خدا
بهترین وسیله برای پرهیز از تفکر و تفحص و تحقیق است:
سعدی
به عوض اندیشیدن به نحوه تشکیل مروارید و انسان
 تشکیل هر دو را به گردن خدا می اندازد
و
خودش را راحت می کند.

تفاوت و تضاد ایده ئولوژی فئودالی با بورژوایی همین است.

سؤال

سعدی در این بیت شعر،
 دیالک تیک جزء و ک
 را به شکل دیالک تیک قطره و ل
از
سوئی
و
به شکل دیالک تیک نطفه و الف  
از
سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد.

جواب

سعدی در این بیت شعر،
 دیالک تیک جزء و کل
 را به شکل دیالک تیک قطره و لؤلؤ
از
سوئی
و
به شکل دیالک تیک نطفه و انسان،
از
سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد.

۲
به امرش
 وجود
 از
عدم
نقش بست
که داند، جز او
کردن از نیست، هست؟

معنی تحت اللظی:
به فرمان خدا وجود از عدم
(هستی از نیستی) 
پدید آمد.
جز خدا
کسی نمی تواند از نیستی هستی فراهم آورد.

سعدی در این بیت شعر،
اشتباه فلسفی عظیمی مرتکب می شود
و
 از
 دیالک تیک وجود و عدم،
از
 دیالک تیک هست و نیست
دم می زند.

او فراموش می کند که دیالک تیک عضو هیچکاره نمی پذیرد.

سؤال

اقطاب دیالک تیکی باید
بر
 یکدیگر
ت  بگذارند
 و
از
یکدیگر
ت بردارند.

جواب

اقطاب دیالک تیکی باید
بر
 یکدیگر
تأثیر بگذارند
 و
از
یکدیگر
تأثیر بردارند.

۳
قانون دیالک تیکی تأثیر متقابل چیزها،
قانونی جهانشمول است و استثناء نمی شناسد.

معطل گذاشتن
(هیچ کاره و هیچ واره و انگل تلقی کردن)
قطبی از اقطاب دیالک تیکی
به فروپاشی آن منجر می شود:

الف
دیالک تیک نمی تواند روی یک پا بایستد.

ب
دیالک تیک نمی تواند یک قطبی (مونو پولار) باشد.

۴
عدم نمی تواند با وجود رابطه دیالک تیکی برقرار کند.

وجود
هرگز
 به
داد و ستد با عدم
تن در نمی دهد.

سؤال

وجود
(ماده)
نه
 از
ع  
پدید می آید
 و
نه
به
 ع
ختم می شود:
م لایزال است.
م  ازلی و ابدی است.
م  خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.

جواب

وجود
(ماده)
نه
 از
عدم
پدید می آید
 و
نه
به
 عدم
ختم می شود:
ماده لایزال است.
ماده ازلی و ابدی است.
ماده خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.

۵
بدین طریق همه کاره بودن خدا تکمیل می شود.
سعدی برخی از این ادعاها را در جاهای دیگر،
با
شنیدن اطلاعات علمی،
انکار خواهد کرد،
بدون آن که نظر خود را تصحیح کند.

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر