۱۳۹۵ آذر ۱۲, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (491)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین

پیشکش به 

دکتر تقی کی منش
( 1303 ـ 1362)
محمد تقی موسوی گیلانی
بازپرس در دادستانی ارتش
دندانپزشک
سال 1333 به اتهام عضویت در سازمان نظامی حزب توده ایران دستگیر شد
در دادگاه نظامی محکوم به اعدام شد
بعد از چندی حکم اعدام به حبس ابد تقلیل یافت.
  تا آبان سال 1357 در زندان ماند.
در بهمن 1361  
بازداشت و در سال 1362 اعدام شد.

بخش چهارم
پسیکولوژی (روانشناسی)   

·        روانشناسی نه از علوم طبیعی (علم الاشیاء) است و نه از علوم اجتماعی.   

1
·        روانشناسی جزو علوم انسانی است.
·        روانشناسی علم فرد مشخص و علم وحدت طبیعی و اجتماعی (ناتورال و سوسیال) است.

·        (چون انسان موجودی طبیعی ـ اجتماعی است. مترجم)      

2
·        موضوع روانشناسی به همین دلیل هم روند های روانی طبیعی، یعنی کرد و کار روانی به مثابه کرد و کار بازتابی (رفلکتیو) مغز است و هم اشتراط (مشروطیت) اجتماعی روند های روانی، سیستم علامتی ثانویه، حیات اجتماعی، کار و پراتیک است.
 
3
·        از این رو، در روند های روانی، جریاناتی با سطوح ساختاری مادی متفاوت به شرح زیر شرکت دارند: 

الف

·        جریاناتی با سطوح ساختاری موله کولی (مولکولی)
·        (بیولوژی عصبی، بیولوژی اعصاب)

ب

·        جریاناتی با سطوح ساختاری ارگانیسمی (اندامی)
·        (پسیکوفیزولوژی، فیزیولوژی روانی)     


پ

·        جریاناتی راجع به سطوح ساختاری بیولوژیکی بغرنج (بیوفیزیولوژی) فرد مشخص   

ت

·        جریاناتی با سطوح ساختاری معرفتی و انگیزشی اساسی فرد مشخص
·        (روانشناسی ادراک
·        روانشناسی زبان
·        روانشناسی یادگیری
·        روانشناسی تفکر
·        روانشناسی حافظه
·        روانشناسی انگیزش)
·        از ساده ترین سطح ساختاری جامعه بشری (روانشناسی مقدماتی) تا بغرنج ترین سطح ساختاری جامعه بشری.
·        (روانشناسی اقشار و لایه های اجتماعی، طبقات اجتماعی، ملل و غیره)
·        (روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت)
  
4

·        موضوع رشته های پسیکولوژیکی خاص را سطوح ساختاری زیر تشکیل می دهند: 

الف

·        اولا بررسی پیوند های سطوح ساختاری ساختار ـ فونکسیونال
·        (روانشناسی مقایسه ای)    

ب

·        ثانیا بررسی پیوند های سطوح ساختاری تاریخی ـ ژنه تیکی.
·        (روانشناسی توسعه و یا تکامل)  

5

·        روانشناسی به همین دلیل یکی از علومی است که بر عرصه بسیار پهناوری از سطوح ساختاری مادی بال گسترده است. 

6
·        هیچ کدام از این سطوح ساختاری برای آن، فرعی محسوب نمی شود. 

7
·        از آنجا که نمی توان تئوری های بسته را بطرز معینی بطور «عمودی» بر روی همه سطوح ساختاری و یا فقط بر روی سطوح ساختاری متعدد به کمک علوم منفرد ـ در آن واحد ـ نمودار ساخت، اکثر رشته های روانشناسی را هر بار بر سطح ساختاری معینی «متمرکز» می سازند و سطح ساختاری «نازل تر» و یا «عالی تر» را بر آن تقلیل می دهند که از نقطه نظر علوم منفرد کاملا مجاز است.   

8
·        تعمیم فلسفی اشتباه آمیز این جور تقلیل ها (چه تقلیل به سطوح ساختاری عالی و چه تقلیل به سطوح ساختاری نازل) به تقلیلگرائی (ردوکسیونیسم) فلسفی از انواع مختلف منجر می شود.     

9
·        بنیادی ترین سیستم و سیستم ناشی از آن که همزمان در برگیرنده مسائل فلسفی روانشناسی است، عبارت است از مسئله جسم و روح.  

10
·        به همان سان که در بیولوژی، بحث مکانیسیسم و ویتالیسم مطرح بود، در روانشناسی نیز اولین مسئله به شرح زیر مطرح است:  
·        رابطه جسم و روح از بنیان های بیولوژیکی شعور تا پدیده های شعورین.  

11
·        این مسئله مطرح است که آیا «مکانیسم جسم» وجود دارد که پدیده های شعورین را بطرز مکانیکی بطور تعین مند پدید می آورد و یا آیا «ویتالیسم روح» وجود دارد که جدا سازی جریانات شعورین را در بنیان های مادی ـ بیولوژیکی به نحوی ازا نحاء مجاز می دارد و می تواند در مقابل آنها و یا حتی بر ضد آنها قرار گیرد؟     

12
·        مورد آخر بیدرنگ به مسئله دوم منجر می شود.
·        اگر ما بطرز ویتالیستی افراطی جنبه های بیولوژیکی را زا  جنبه های شعورین مجزا سازیم، شعور از موضع بورژوائی به یکی از دو شکل زیر قابل تصور خواهد بود:   

الف
·        یا به مثابه شعور فردی خواهد بود که آدمی را به یاد «تئوری از قبل آماده» (پره فرماسیون) می اندازد که شبیه ایده های مادر زاد و امثالهم است.     

ب
·        و یا تحت تاثیر شعور اجتماعی دیگری خواهد بود و یا حتی محصول شعور اجتماعی دیگری خواهد بود که البته در فرم متافیزیکی مخدوش موسوم به «فرا ـ من» عرشه تیپ و امثالهم است.   

13
·        مسئله اول بدین طریق به مثابه بازتاب فلسفی جهش کیفی میان سطح ساختاری انسانی ـ مادی در می آید که به کمک علوم منفرد قابل بررسی دقیق است.  

14
·        آماج مسئله دوم عبارت است از جهش کیفی میان سطح ساختاری بیواجتماعی و سطح ساختاری اجتماعی ـ تاریخی و بررسی های شان بکمک علوم منفرد.  

15
·        علوم منفرد از قبیل بیولوژی، روانشناسی و علوم اجتماعی عاجز از حل مسئله جسم و روح اند.  
·        مسئله فلسفی و همیشگی این است که هنر «علوم منفرد، تدارک مواد جدید برای کشف پاسخ عمیق تر به مسئله بنیادی مطروحه است»

16
·        پاسخ ها در این زمینه فقط باید از طریق تعمیم های فلسفی کشف شوند.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر