جمعبندی از
میمحا نجار
سار
·
بنا بر علوم طبیعی و قبل از همه علم منفرد شیمی، پایه
هستی بطور کلی، عناصر شیمیائی اند که در جدول مندلیف معرفی می شوند.
ستاره
·
درست است.
·
تو چه نامی به این کیفیت متشکل از عناصر شیمیائی می دهی؟
سار
·
من می توانم این کیفیت را عالم
ذرات اتمی بنامم.
·
از ترکیب عناصر شیمیائی، مولکول ها
پدید می آیند.
·
مثلا از ترکیب اتم های اکسیژن با
اتم های هیدروژن، آب
تشکیل می شود.
·
آب یکی از جمادات است.
·
مولانا از جمادات شروع به حرکت می
کند.
·
مشخصه جمادات فقدان حیات است.
ستاره
·
درست است.
·
اولین کیفیت برای مولانا جمادات است.
سار
از
جمادی مُردم و نامی شدم
·
در قاموس مولانا تغییرات کمی در جمادات صورت می گیرند.
·
وقتی به عنوان مثال، پس از یک میلیارد سال، تغییرات کمی
به حد عینی معینی می رسند، بطرز ناگهانی و جهشی، جماد به نبات تحول کیفی می یابد.
·
تفاوت جماد با نبات نه در محتوای آن دو، نه در اتم های
آندو، بلکه در ساختار آن دو ست.
·
یعنی در نحوه متفاوت پیوند اتم ها در جمادات و نباتات
است.
ستاره
·
درست است.
سار
از
جمادی مُردم و نامی شدم
·
درست به همان سان که آب، پس از گرم گشتن تدریجی و رسیدن
به 100 درجه سانتیگراد تحت فشار جو، تحول کیفی می یابد و به گاز و یا بخار بدل می شود،
جمادات هم پس از رسیدن به حد عینی معین، تحول کیفی می یابند و به نبات بدل می
شوند.
ستاره
·
خیلی خوب توضیح می دهی، ایکاش شمار سار ها بیشمار بود.
سار
·
تو دغدغه ای از این بابت نداشته باش.
·
سارهای بالقوه فراوانند.
·
فقط باید تا بالفعل شوند.
·
بگذار به تحلیل ادامه دهیم.
·
وقت تنگ است.
ستاره
·
آره حق با تو ست.
·
ادامه بده
سار
از
جمادی مُردم و نامی شدم
وز
نما مُردم به حيوان سر زدم
·
نبات مثلا خزه و جلبک و گیاه و درخت پس از تشکیل، شروع
به تغییر کمی می کند.
·
پس از رسیدن تغییرات کمی به حد عینی معین، تحول کیفی
دیگری صورت می گیرد.
·
در نتیجه ی این تحول کیفی، جانوران تشکیل می شوند.
·
از حشره تا خزنده، از علفخوار تا گوشتخوار، از ماهی تا گوزن
و کرگدن و آهو.
ستاره
·
تو این روند و روال را چگونه می توانی جمعبندی کنی و
تبیین داری؟
سار
·
من می توانم همه این تحولات را با دیالک تیک کمیت ـ حد ـ
کیفیت تبیین دارم:
·
تغییرات کمی در کیفیت واحدی مثلا در نبات، پس از رسیدن
به حد عینی معینی، به تحول کیفی منجر می شوند.
·
مثلا جانور تشکیل می شود.
·
این روند همانطور که قبلا گفتم، مرحله ای است، پلکانی
است و پایانی ندارد.
·
هر کیفیتی (مثلا جماد) پس از تشکیل دستخوش تغییرات کمی
می شود تا کیفیت جدیدی (مثلا نبات) پدید
اید.
·
کیفیت جدید دوباره به نوبه خود دستخوش تغییرات کمی می
شود، تا پس از رسیدن به حد عینی، کیفیت جدیدتری پدید آید و الی آخر.
·
روند توسعه ی بی پایان هستی از همین قرار است.
·
توسعه عینی ماده.
·
بی نیاز از خدا و خرافه.
ستاره
·
خیلی خوب درک و هضم می کنی.
·
به تحلیل شعر مولانا ادامه بده.
سار
مُردم
از حيوانی و آدم شدم
·
مولانا با دقت یک عالم علم الاشیاء ادامه می دهد:
·
جانوران نیز دستخوش تغییرات کمی تدریجی می شوند که پس از رسیدن به حد عینی معین، به تحول کیفی منجر
می شود.
·
در نتیجه این تحول کیفی، حیوان به آدم استحاله می یابد.
·
هر کدام از این پلکان های تکامل و یا توسعه میلیون ها
سال طول می کشد.
·
بیشک نخست موجودات تک سلولی تشکیل می شوند که دستخوش
تغییرات کمی می شوند و پس از رسیدن به حدی عینی معین به موجودات چند سلولی و بعد
مثلا به ماهی و بعد به خزنده و الی آخر توسعه می یابند.
ستاره
·
خیلی خوب گفتی.
·
این اما به چه معنی است؟
سار
·
این بدان معنی است که هر کیفیت اصلی، خودش ضمنا از
زیرکیفیت هائی تشکیل یافته است.
·
مثلا عالم نباتات خود میدان تحولات کیفی متعدد بوده است.
·
درختان تنومند از قبل نبوده اند.
·
در آغاز حتما نباتات تک سلولی وجود داشته اند، بعد
نباتات چند سلولی و بعد خزه و جلبک و گیاه و نهال و درخت تشکیل یافته است.
ستاره
·
آره.
·
حق با توست.
·
ادامه بده.
سار
پس
چه ترسم، کی ز مردن کم شدم
·
مولانا مفهوم فلسفی درخور را نداشته است.
·
یعنی از مفاهیم
کمیت و حد و کیفیت و یا از دیالک تیک کمیت ـ حد ـ کیفیت بی خبر بوده است.
·
به همین دلیل از مفهوم مرگ بهره برگرفته است:
·
بنظر مولانا گذار از جماد به نبات و گذار از نبات به
جانور و گذار از جانور به انسان نتیجه مرگ های پی در پی بوده است:
·
جماد مرده تا بعد به صورت نبات در آید.
·
نبات مرده تا بعد به صورت جانور باز آید.
·
جانور مرده تا بعد به صورت آدم بیاید.
ستاره
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
حالا می توان قدر
مفاهیم را دانست.
·
بدون مفاهیم
امکان تبیین دقیق نظر وجود ندارد.
·
آموزش مفاهیم هر
رشته علمی و فلسفه واجب تر از نان و آب شب است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر