۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (17)


جمعبندی از
میمحا نجار

سار
  
·        بنا بر علوم طبیعی و قبل از همه علم منفرد شیمی، پایه هستی بطور کلی، عناصر شیمیائی اند که در جدول مندلیف معرفی می شوند.

ستاره

·        درست است.
·        تو چه نامی به این کیفیت متشکل از عناصر شیمیائی می دهی؟

سار

·        من می توانم این کیفیت را عالم ذرات اتمی بنامم.
·        از ترکیب عناصر شیمیائی، مولکول ها پدید می آیند.
·        مثلا از ترکیب اتم های اکسیژن با اتم های هیدروژن، آب تشکیل می شود.
·        آب یکی از جمادات است.
·        مولانا از جمادات شروع به حرکت می کند.
·        مشخصه جمادات فقدان حیات است.

ستاره

·        درست است.
·        اولین کیفیت برای مولانا جمادات است.

سار
از جمادی مُردم و نامی شدم

·        در قاموس مولانا تغییرات کمی در جمادات صورت می گیرند.
·        وقتی به عنوان مثال، پس از یک میلیارد سال، تغییرات کمی به حد عینی معینی می رسند، بطرز ناگهانی و جهشی، جماد به نبات تحول کیفی می یابد.
·        تفاوت جماد با نبات نه در محتوای آن دو، نه در اتم های آندو، بلکه در ساختار آن دو ست.
·        یعنی در نحوه متفاوت پیوند اتم ها در جمادات و نباتات است.

ستاره

·        درست است.

سار
از جمادی مُردم و نامی شدم

·        درست به همان سان که آب، پس از گرم گشتن تدریجی و رسیدن به 100 درجه سانتیگراد تحت فشار جو، تحول کیفی می یابد و به گاز و یا بخار بدل می شود، جمادات هم پس از رسیدن به حد عینی معین، تحول کیفی می یابند و به نبات بدل می شوند.

ستاره

·        خیلی خوب توضیح می دهی، ایکاش شمار سار ها بیشمار بود.

سار

·        تو دغدغه ای از این بابت نداشته باش.
·        سارهای بالقوه فراوانند.
·        فقط باید تا بالفعل شوند.
·        بگذار به تحلیل ادامه دهیم.
·        وقت تنگ است.

ستاره

·        آره حق با تو ست.
·        ادامه بده

سار
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حيوان سر زدم

·        نبات مثلا خزه و جلبک و گیاه و درخت پس از تشکیل، شروع به تغییر کمی می کند.
·        پس از رسیدن تغییرات کمی به حد عینی معین، تحول کیفی دیگری صورت می گیرد.
·        در نتیجه ی این تحول کیفی، جانوران تشکیل می شوند.
·        از حشره تا خزنده، از علفخوار تا گوشتخوار، از ماهی تا گوزن و کرگدن و آهو. 

ستاره

·        تو این روند و روال را چگونه می توانی جمعبندی کنی و تبیین داری؟ 

سار
·        من می توانم همه این تحولات را با دیالک تیک کمیت ـ حد ـ کیفیت تبیین دارم:
·        تغییرات کمی در کیفیت واحدی مثلا در نبات، پس از رسیدن به حد عینی معینی، به تحول کیفی منجر می شوند.
·        مثلا جانور تشکیل می شود.
·        این روند همانطور که قبلا گفتم، مرحله ای است، پلکانی است و پایانی ندارد.
·        هر کیفیتی (مثلا جماد) پس از تشکیل دستخوش تغییرات کمی می شود تا کیفیت جدیدی (مثلا نبات)  پدید اید.
·        کیفیت جدید دوباره به نوبه خود دستخوش تغییرات کمی می شود، تا پس از رسیدن به حد عینی، کیفیت جدیدتری پدید آید و الی آخر.
·        روند توسعه ی بی پایان هستی از همین قرار است.
·        توسعه عینی ماده.
·        بی نیاز از خدا و خرافه.

ستاره

·        خیلی خوب درک و هضم می کنی.
·        به تحلیل شعر مولانا ادامه بده.

سار
مُردم از حيوانی و آدم شدم

·        مولانا با دقت یک عالم علم الاشیاء ادامه می دهد:
·        جانوران نیز دستخوش تغییرات کمی تدریجی می شوند که  پس از رسیدن به حد عینی معین، به تحول کیفی منجر می شود.
·        در نتیجه این تحول کیفی، حیوان به  آدم استحاله می یابد.

·        هر کدام از این پلکان های تکامل و یا توسعه میلیون ها سال طول می کشد.
·        بیشک نخست موجودات تک سلولی تشکیل می شوند که دستخوش تغییرات کمی می شوند و پس از رسیدن به حدی عینی معین به موجودات چند سلولی و بعد مثلا به ماهی و بعد به خزنده و الی آخر توسعه می یابند.

ستاره

·        خیلی خوب گفتی.

·        این اما به چه معنی است؟ 

سار

·        این بدان معنی است که هر کیفیت اصلی، خودش ضمنا از زیرکیفیت هائی تشکیل یافته است.
·        مثلا عالم نباتات خود میدان تحولات کیفی متعدد بوده است.
·        درختان تنومند از قبل نبوده اند.
·        در آغاز حتما نباتات تک سلولی وجود داشته اند، بعد نباتات چند سلولی و بعد خزه و جلبک و گیاه و نهال و درخت تشکیل یافته است.

ستاره

·        آره.
·        حق با توست.
·        ادامه بده.

سار
پس چه ترسم، کی ز مردن کم شدم

·        مولانا مفهوم فلسفی درخور را نداشته است.
·        یعنی از  مفاهیم کمیت و حد و کیفیت و یا از دیالک تیک کمیت ـ حد ـ کیفیت بی خبر بوده است.
·        به همین دلیل از مفهوم مرگ بهره برگرفته است:
·        بنظر مولانا گذار از جماد به نبات و گذار از نبات به جانور و گذار از جانور به انسان نتیجه مرگ های پی در پی بوده است:
·        جماد مرده تا بعد به صورت نبات در آید.
·        نبات مرده تا بعد به صورت جانور باز آید.
·        جانور مرده تا بعد به صورت آدم بیاید.

ستاره

·        آره.
·        حق با تو ست.
·        حالا می توان قدر  مفاهیم را دانست.
·        بدون  مفاهیم امکان تبیین دقیق نظر وجود ندارد.
·        آموزش  مفاهیم هر رشته علمی و فلسفه واجب تر از نان و آب شب است. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر