پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
بخش پنجم
ماتریالیسم، تاریختئوری و جنبش کارگری در قرن ۱۹
ادامه
۴۷
· فویرباخ در رابطه با انتقاد ایدئالیسم از ماتریالیسم
می نویسد:
· «ماتریالیسم موضع نظری کاملا وارونه ای دارد.
· ماتریالیسم مشتق را، یعنی ثانوی را اصلی و اولین
جا می زند.
· ماتریالیسم به عوض مقدم دانستن سوبژکت بر اوبژکت،
اوبژکت را مقدم بر سوبژکت جا می زند.
· ماتریالیسم چیز را بر «من» مقدم قلمداد می کند و
از آن یقین یگانه ای نمودار می سازد.»
۴۸
· فویرباخ بدین طریق، موضع فکری ایدئالیسم را تأیید
می کند:
· «باید از سوبژکت، یعنی از «من»، به راه
افتاد.»
۴۹
· فویرباخ اما همزمان، بر سینه «من ایدئالیستی»،
دست رد می زند.
· برای اینکه برای این «من»، نه اوبژکتی بطور کلی
وجود دارد و از این رو، نه «تو» ئی.»
۵۰
· انتقاد فویرباخ از ماتریایلسم و ایدئالیسم که بر
ضد انتزاعیت مقولات واقعی و فکری و بر ضد جدا سازی تئوری و دانش تجربی و واقعیت
عینی از یکدیگر متوجه است، از زمان نقد فویرباخ از هگل در اواسط و اواخر سال های
۳۰ و قبل از همه با تزهای مقدماتی او تحت عنوان «رفرم فلسفه» (۱۸۴۲)، «مقدمات
فلسفه آتی» (۱۸۴۳) را و پیش شرط های آنها را در «ماهیت مسیحیت» (۱۸۴۱) تدارک می
بیند.
۵۱
· فویرباخ در نقد فلسفه هگل می نویسد:
· فلسفه هگل « دلایل و علل طبیعی را، یعنی شالوده
فلسفه ژنتیکی ـ انتقادی را کنار نهاده است.
· از افراط سوبژکتیویسم فرا انتقادی با فلسفه مطلق
به افراط اوبژکتیویسم غیر انتقادی سقوط کرده است.»
۵۲
· آلترناتیو و یا بدیل فویرباخ از قرار زیر است:
· «فلسفه علم واقعیت عینی در حقیقت و کلیت آن است.
· تجسم واقعیت عینی اما طبیعت است.
· (طبیعت به معنی عام (یونیورسال) کلمه)
· ژرف ترین اسرار در ساده ترین چیزهای طبیعی نهفته
اند که گمانورز خیال پرداز شیفته دنیای دیگر لگدمالش می کند.
· یگانه سرچشمه شفا، برگشت به طبیعت است.»
۵۳
· رفرم فلسفه بنظر فویرباخ، تنها از راه «نفی کلی فلسفه
ی گمانورز» امکان پذیر است.
· یعنی از راه «هویت (یکسانی) بی خدشه میان تجرید
ماهیت انسانی تبیین یافته توسط انسان ها با انسان» امکان پذیر است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر