پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل
هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
بخش پنجم
ماتریالیسم، تاریختئوری و جنبش کارگری در قرن ۱۹
ادامه
۷۳
· اما در همین مرحله آغازین تئوری سازی، «طبیعت»
فونکسیون معرفتی خود را جهت اثبات شناخت تاریخی از دست می دهد.
· طبیعت و علوم طبیعی (علم الاشیاء) هرچه بیشتر به
موضوع بازتاب (شناخت) اجتماعی ـ نظری بدل می شوند.
۷۴
· در مسیر ذوب جنبش کارگری و کمونیسم علمی در
یکدیگر، تصویر تاریخی و اجتماعی علوم سیطره کسب می کند.
· آن سان که با افزایش دانش تجربی در درون جنبش
سازمان یافته ی کارگری، علوم و تئوری های
فلسفی بورژوائی جا افتاده، فونکسیون مدل واره ی خود را از دست می دهند و مسائل
علوم هرچه قوی تر در خودمختاری پرولتری فرمولبندی می شوند.
۷۵
· اولین اثر مشترک مارکس و انگلس تحت عنوان
«خانواده مقدس و یا نقد نقد انتقادی برونو باوئر و شرکاء» (۱۸۴۵)، در نخستین جمله
مقدمه اش وضع مسئله گذاری (طرح مسائل) و تعیین وظایف را به شرح زیر فرمولبندی می
کند:
· «هومانیسم واقعی در آلمان، خطرناک تر از اسپیریتوئالیسم و یا ایدئالیسم گمانورز خصمی ندارد.
· اسپیریتوئالیسم
و یا ایدئالیسم گمانورزی که افراد انسانی را با «خودآگاهی» و یا «روح»
جایگزین می سازد.»
۷۶
· میراث فلسفی فلسفه هگل به عنوان خطر ایده
ئولوژیکی در زمینه وساطت تئوری (ماتریالیسم) و جنبش اجتماعی محسوب می شود:
· «نقد انتقادی خود را بسیار سفیدتر (پاکتر،
پارساتر) از توده جا می زند، ضمنا نسبت به همان توده همدردی لایتناهی احساس می
کند.»
۷۷
· اکنون رهایش پرولتاریا با توسل به نیروی خویش به
عنوان یک ضرورت تاریخی استنباط می شود.
۷۸
· تئوری بدین طریق، همزمان دو وظیفه به عهده می
گیرد:
الف
· درک تجربی مفهوم واقعیت عینی، بدون مطلق کردن
دانش تجربی
· مراجعه کنید به
تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
· افشای عامیت اشتباه و باطل فلسفی، بدون صرفنظر از
کیفیت انتزاعی و ترکیبی شناخت فلسفی.
· مراجعه کنید به
انالیز و سنتز، مجرد و مشخص در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۷۹
· اولین راه حل مارکس و انگلس از قرار زیر است:
· عدم توضیح تمایز میان واقعیت و مفهوم، بطرز فلسفی
ـ ماورای تجربی، امپیریستی و یا ماتریالیستی به معنی کلاسیکش.
· بلکه بازفرمولبندی (فرمولبندی نوین) آنها به
عنوان تضاد میان «وجود و تفکر، شعور و زندگی»، تئوری و دانش تجربی کارگران.
· (یعنی توضیح دیالک تیکی ـ ماتریالیستی مبتنی بر
دیاک تیک وجود و شعور، ماده و روح، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی، تئوری و پراتیک.
مترجم)
· مراجعه کنید به
ماده (وجود)، روح (شعور)، ترانسندنتال (ماورای تجربی)، واقعیت، مفهوم،
امپیریسم (تجربه گرائی)، ماتریالیسم، تفکر، دانش تجربی، پراتیک، تئوری در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
۸۰
· دومین راه حل مارکس و انگلس از قرار زیر است:
· دور انداختن استنباط مبتنی بر حدس و گمان تاریخ،
به مثابه «سوبژکت متافیزیکی که حامل صرف آن، افراد انسانی واقعی اند.»
· یعنی دور انداختن فلسفه واپسین هگل.
· و توضیح تاریخ به مثابه «کردوکار انسان های
هدفگذارهدفگرا.»
۸۱
· بررسی های مارکس و انگلس در زمینه ماتریالیسم
بورژوائی جای خود را در سیستم مختصات متشکل از عناصر زیر دارند:
الف
· «شعور» و «زندگی»
· (دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی. مترجم)
ب
· تئوری و پراتیک
· (دیالک تیک تئوری و پراتیک. مترجم)
ت
· به عبارت دقیقتر، تئوری و انقلاب.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر