پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
پیشکش به
محمد
زهری
بخش پنجم
ماتریالیسم، تاریختئوری و جنبش کارگری در قرن ۱۹
ادامه
۳۶
· روشنفکران منتقد آموزش دیده در مکتب دیالک تیک
هگل و آشنا با طبیعتفلسفه شلینگ (مارکس و انگلس) با توجه به اقتصاد ملی کلاسیک
انگلیس و تئوری و پراتیک سوسیالیست های فرانسه و انگلیس، با شناخت گرایشات تکاملی
تکنولوژی و صنعت و بالاخره با ایمان به نگرش خاص خویش در مواجهه با ذلت زحمتکشان و
فعالیت توده ای کارگران به مقام کمونیست های علمی توسعه می یابند.
۳۷
· آندو ماتریالیسم را در وهله اول برای استدلال
تاریخی بر ضد رادیکالیته واره (انقلابیگری کاذب. مترجم) هگلیانیسم جوان و
«سوسیالیسم حقیقی» به خدمت می گیرند.
۳۸
· در وهله بعدی، رئالیسم سیاسی روز افزون، تجربه
بطور اسلوبی ادراک شده، لزوم تئوری مربوط به شرایط رئال انقلاب و در نظر گرفتن
هرچه عمیقتر نتایج علوم «دقیقه» طبیعی منجر بدان می شوند که ماتریالیسم دیالک تیکی
به مثابه سیستم علمی مستقل چندین بعدی پا به عرصه وجود بگذارد.
۳۹
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ـ به
مثابه سوسیالیسم علمی ـ از نقطه نظر ماتریالیسم در فلسفه بورژوائی، تکانه های
توسعه و تکامل تاریخی و معاصر را از آنتاگونیسم چالش منعکس کننده جامعه بورژوائی
با تفکر بورژوائی کسب می کند.
· (آنتاگونیسم به تضاد آشتی ناپذیر در جامعه بشری
اطلاق می شود. مترجم)
۴۰
· سه مرحله مهم این چالش به شرح زیر بوده اند:
الف
·
نقد
دیالک تیک ایدئالیستی، تحت تأثیر ماتریالیسم فویرباخ
ب
· نقد «انتقاد انتقادی» هگلیانیسم چپ با بهره گیری
از استدلالات ماتریالیسم فرانسه و ماتریالیسم انگلیس.
پ
· نقد لازم از درک مکانیسیستی رایج در درون جنبش
کارگری از زمان تشکیل ماتریالیسم علوم طبیعی.
· (ما در تاریخ ماتریالیسم با دو نوع مختلف از آن
سر و کار داشته ایم:
· ماتریالیسم علوم طبیعی و ماتریالیسم فلسفی.
مترجم)
۴۱
· نقش کارل مارکس و فریدریش انگلس در قلب توسعه و
تکامل ماتریالیسمی قرار دارد که احکام خود راجع به تاریخ و جامعه را دیگر از بافت های قیاسی تحصیل
نمی کند و غلبه بر دترمینیسم ناتورالیستی را به نفع تئوری مربوط به نقش عملی
سوبژکت در دیالک تیک، جامه عمل می پوشاند.
۴۲
· یکی از مهمترین خدمات نظری (تئوریکی) مارکس و
انگلس به شرح زیر بوده است:
· تحول فلسفه ـ خواه ماتریالیسم پیشین و خواه ایدئالیسم
ـ نه از طریق نفی انتزاعی، بلکه در فرم نفی واسطه گر دانش موجود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر