افغان ستیزی، نشانه
ضعف فرهنگی است!
امیر هاشمی مقدم
انسان شناسی و فرهنگ
سرچشمه:
مجله هفته
گاف سنگزاد
مسعود بهبودی
افغان
ستیزی، نشانه ضعف فرهنگی است!
·
من با اجازه و بی اجازه هادی غفاری ها و زهرا
خانوم ها فقط همین سرتیتر مطلب را خوانده ام و مورد تأمل قرار می دهم.
·
فرهنگ
چیست که کاسه و کوزه ی همنوع ستیزی بر سرش خرد و خراب می شود؟
·
فرهنگ عبارت است از سیستم روابط،، روندها و
شیوه های رفتاری که بطور متقابل در همدیگر تأثیر می گذارند.
·
چنین سیستمی از عوامل زیر تشکیل می یابد:
الف
·
از رابطه میان درجه توسعه و تکامل خلاقیت انسانی و روند
استکمال خود انسان.
ب
·
از انعکاس ایدئولوژیکی این رابطه و سمت بخشی به این
رابطه.
ت
·
از شکلگیری حیات معنوی ـ اجتماعی گروه های انسانی
(طبقات، خلق ها، ملت ها)
پ
·
از انطباق عمل انسانی با قوانین واقعیت عینی.
1
·
این پیوند سیستمی دیالک تیکی بطور عینی موجود، خود ویژگی
فرهنگ را تشکیل می دهد.
2
·
فرهنگ هر نظام اجتماعی مفروض را این و یا آن گشتاور تشکیل نمی دهد.
·
فرهنگ هر نظام اجتماعی مفروض را تأثیر سیستمی این عناصر، تأثیر کلی بطور
اجتماعی و جهان بینانه متعین گشته ی این عوامل تشکیل می دهد، عواملی که همدیگر را
مشروط می سازند و متقابلا تحت تأثیر قرار می دهند.
3
·
دیری است که دار و دسته هائی در
فلسفه بورژوائی واپسین، فرهنگ را به درجه مفهوم المفاهیم ارتقا می دهند تا
ماتریالیسم تاریخی را از عرصه بدر رانند و درک علمی و رادیکال پدیده ها و روندهای
اجتماعی را غیرممکن سازند.
4
·
سطح توسعه فرهنگی هر خلقی در هر صورت، ثانوی است و بواسطه مناسبات تولیدی
حاکم تعیین می شود.
5
·
بشریت که روی سرش نایستاده تا برای
توضیح مسائلش از سر و محتوای سرش شروع به کار شود.
·
(نقل به مضمون از انگلس)
6
·
رفتار فرانسوی ها با مهاجرین
الجزایری یاد آور وحشت انگیزترین قتل عام ها بوده است.
·
مراجعه کنید به دومه نیکو لوسوردو، «فوندامنتالیسم چیست؟» در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
·
فرانسه کشوری است که رادیکال ترین
انقلاب بورژوائی و ضد فئودالی در آن صورت گرفته و شعار سه گانه «آزادی ـ برابری ـ
برادری» بر پرچمش نقش بسته بود.
7
·
آلمانی ها از خرد تا کلان، از گدا
تا میلیونر به سم مهلک راسیسم و تحقیر ملل دیگر بشدت آلوده اند و شعار مارگاریت
تاچر را به سیاق خود ترجمه و تکرار می کنند:
·
من مفتخرم که انگلیسی ام (آلمانی
ام!)
8
·
منشاء و منجلاب راسیسم، همنوع
ستیزی (افغانی ستیزی) و غیره در کشور عه هورا و مهاجرستیزی در متروپول های
امپریالیستی و غیره بطور مستقیم و یا غیرمستقیم مهر حاکمیت طبقاتی معینی را، مهر
طبقه حاکمه را بر پیشانی خود دارد.
9
·
راسیسم، همنوع ستیزی (افغانی
ستیزی) و غیره نتیجه و معلول نوعی عوام وارگی مردم و عوامفریبی طبقه حاکمه (علت) است.
10
·
عوام وارگی و عوامفریبی اما بر شالوده ای از جهل (بی خردی) و خردستیزی استوار
می شود.
·
اول باید خانه ی خرد توده را به آتش ایراسیونالیسم
(خردستیزی) کشید و بعد توده نادان و بی
خبر از خرد را فریفت و به دنبال نخود سیاه فرستاد.
11
·
بیدلیل نیست که فاشیسم و
فوندامنتالیسم و دیگر زباله های ایدئولوژیکی همه از دم خردستیزند.
·
فقط با سیطره خردستیزی می توان
توده را به جای تعقیب و سلب مالکیت از میلیاردرهای یکشبه (طبقه حاکمه) و در افکندن
طرحی نو، به سراغ آواره های افغانی در عیران و آواره های ملل دیگر و از جمله
ایرانی ها در متروپول ها و غیره فرستاد.
·
نشانه طرفداری از حقیقت عینی اما
در رادیکال بودن است.
·
و نشانه رادیکال بودن در دست بردن
به ریشه قضایا ست و نه در پرسه زدن در سطح پدیده ها.
پایان
پاسخحذفhttp://hadgarie.blogspot.de/2010/11/blog-post_9507.html