۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (450)


بهزاد کریمی
ناگزیری انقلاب ۱۳۵۷ و گریز پذیری رفتارهای سیاسی!
سرچشمه:
اخبار روز  
گاف سنگزاد
  
مسعود بهبودی
با خرافه نمی توان خرافه را به چالش کشید!

·        پیروزی ضد انقلاب (سفید)  فئودالی ـ فوندامنتالیستی در کشور عه هورا را به هیچ دلیلی نمی توان امری جبری و ضرور (ناگزیر) جا زد.
·        به همان سان که پیروزی ضد انقلاب اکتبر در اتحاد جماهیر شوروی را نمی توان امری ضرور و جبری تلقی کرد.

1
·        جبری به پدیده ای اطلاق می شود که به حکم قوانین و قانونمندی های عینی هستی اجتماعی صورت گیرد:
·        جبری مثلا جوشش آب تحت فشار جو در صد درجه سانتیگراد است.
·        جبری پیروزی انقلابات اجتماعی است و نه شکست آنها.
·        و گرنه براندام کریه هر خطا و خریتی می توان جامه «جبری» پوشاند و فئودال مآبانه آن را توجیه کرد و و حتی بدان مشروعیت بخشید.

2
·        این شکست ها دلایل عینی و سوبژکتیف (به اصطلاح، «ذهنی»)  روشنی دارند که باید تحلیل و کشف شوند تا خطاهای خطیر دوباره تکرار نشوند.

3
·        مثلا دربار و امپریالیسم در مسیر مدرنیزاسیون جامعه به دلیل سمتگیری ایدئولوژیکی ـ طبقاتی بورژوائی واپسین، به دلیل وداع با فلسفه کلاسیک بورژوائی، به دلیل وداع با خرد، و حزب «کمونیست» شوروی به دلیل وداع با مارکسیسم ـ لنینیسم و گندیدن در منجلاب استالینیسم،  فاقد ساز و برگ نظری و ایدئولوژیکی ضرور برای مبارزه بر ضد فئودالیسم، مذهب و روحانیت در ایران و ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین در شوروی بوده است و ورشکست شده و شکست خورده است.

4
·        در هر دو کشور مناسبات تولیدی به زور تغییر داده می شوند، ولی روبنای ایدئولوژیکی دستخوش تحول بنیادی نمی شود.
·        در ایران تنها طریق مبارزه طرفداران انقلاب بورژوائی سفید بر ضد روحانیت، ایدئولوژی فئودالی یعنی خرافه و مذهب، جوک پرانی، تمسخر و اشاعه بی بند و باری به عنوان مشخصه های مدرنیزاسیون بوده است.

5
·        فلاکت دربار پهلوی و امپریالیسم در ایران و بدبختی حزب «کمونیست» شوروی در شوروی این بوده که مهمترین ساز و برگ نبرد ایدئولوژیکی اولی، آنتی کمونیسم و دومی استالینیسم بوده است.

الف
·        با آنتی کمونیسم ولی نمی توان بر ضد فئودالیسم، روحانیت، خرافه و مذهب مبارزه کرد.
·        چون آنتی کمونیسم خود خرافه ای دیگر است.

ب
·        با استالینیسم نیز نمی توان سوسیالیسم ساخت، چون استالینیسم خود خرافه ای دیگر بوده، است و خواهد بود و با خرافه نمی توان جامعه را به پله های توسعه برتر هدایت کرد.
·        ولی می توان آبروی سوسیالیسم را برد و توده مردم را نومید و منفعل ساخت.  
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر