۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

سیری در نظرات اسماعیل خوئی در زمینه زبان (1)


اسماعیل خوئی
 در گستره ی زبان (۲ )
خبط ها وخطاهای زبانی ی احمدِ شاملو
سرچشمه :
اخبار روز
تحلیلی از مسعود بهبودی

چفت و بستِ زبانِ فارسی شُل شده است.
بسیار کم بوده اند، به راستی، نمونه هایی از شعر و نثرِ پس از مشروطیّت که خواندن شان مرا جُز به همین نتیجه رسانده باشد که چفت و بستِ زبانِ فارسی ی امروزین به راستی شُل شده است:
هم در ساختمان و هم در واژگان.

1
از خطاهای ساختاری ی منوچهر جانِ آتشی
 در شعر موسوم به «اسبِ سفیدِ وحشی»
به قول خودش:
«خنجرها، بوسه ها وپیمان ها»

«اسبِ سفید وحشی، امّا، گسسته یال،
اندیشناکِ قلعه ی مهتابِ سوخته ست
گنجشک های گرسنه از گردِ آخورش
پرواز کرده اند.
یادِ عنان گسیختگی هاش
در قلعه های سوخته
ره باز کرده اند.»

در دومین جمله از این فرگرد، فاعل "یاد" است و نه "عنان گسیختگی هاش"
و لذا فعلِ آن باید مفرد باشد و نه جمع.
باید به گونه زیر باشد:

«یادِ عنان گسیختگی هاش.
در قلعه های سوخته ره باز کرده است.»

 روشن است که در اینجا، افسونِ "قافیه" شاعر را از راه به در برده است .

·        حق با اسماعیل خوئی است.


·        شاید اسماعیل خوئی دلیل خاصی برای استفاده از مفهوم «افسون قافیه» داشته باشند.
·        بنظر ما فرم در دیالک تیک فرم و محتوا چه بسا از استقلال نسبی برخوردار است و «اراده» خود را به شاعر تحمیل می کند.
·        قافیه نیز یکی از عناصر فرمال است.


دامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر