۱۳۹۲ دی ۱۵, یکشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (118)


فائزه غفاری
به مناسبت سالروز تولد فروغ فرخزاد
سرچشمه:
 اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com  
مسعود بهبودی

·        ما این فراز از پژوهش فائزه غفاری را مورد تأمل شتابزده قرار می دهیم تا در فرصتی دیگر کل نوشته ایشان را بررسی کنیم:

«شعر فروغ شعر محض است.
بدون آنکه به لال بازی های تهی از محتوایی تبدیل شود که عده ای به غلط نام فرمالیسم را بر آن نهادند.
و شعر سیاسی بود، بدون آنکه به شعارهای ساده لوحانه موزون بدل شود.
فروغ طرفدار هنر ناب بود، ولی کار هنری هر هنرمندی تجلی شخصیت اوست.»

1
شعر فروغ شعر محض است.

·        مفهوم شعر محض، مفهوم بی معنائی است.
·        اصلا تعریفی ندارد.

1
·        شعر مثل همه فرم های روحی (شعورین) انعکاس وجود (واقعیت عینی)  است.

2
·        شعر انتزاعی محض و بی ارتباط به واقعیت عینی وجود ندارد و نمی تواند شعر باشد و وجود داشته باشد.

3
·        حتی به اصطلاح «انتزاعی ترین» و توخالی ترین اشعار و یاوه ها، حاوی محتوای اجتماعی و در تحلیل نهائی طبقاتی خاصی اند.

4
·        شعر فروغ تحلیل شده و تحلیل می شود.
·        اگر فائزه خواستند می توان لینک های مربوطه را در اختیارشان گذاشت.
·        خودشان هم می توانند در انترنت و فیسبوک بیابند.
·        اشعار فروغ و دیگران تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی شده اند و می شوند.  

2
بدون آنکه به لال بازی های تهی از محتوایی تبدیل شود 
که عده ای به غلط نام فرمالیسم را بر آن نهادند

·        آره. شعر فروغ اصلا فرمالیستی نیست.
·        فرمالیستی به شعری اطلاق می شود که اسیر فرم باشد و بی اعتنا به محتوا.

2
·        ضمنا شعر فرمالیستی محض هم وجود ندارد.

3
·        فرمالیستی ترین اشعار حاوی محتوای طبقاتی ارتجاعی اند.
·        محتوای مربوطه فقط باید در روند تحلیل عینی کشف شود.

4

·        تفکر فرمالیستی دیالک تیک فرم و محتوا را وارونه می سازد:
·        یعنی نقش تعیین کننده را از آن  فرم می داند و تمام توان خود را مصروف فرم می سازد.
·        در حالیکه تعیین کننده محتوای هر چیز است و نه فرم آن.

·        اینکه صندلی چه رنگ و شکل و شمایلی داشته باشد، تغییری در صندلیت آن نمی دهد.
·        البته فرم هم در دیالک تیک فرم و محتوا نقش مهمی دارد.
·        ولی نقش تعیین کننده از آن  محتوا ست.

5
·        نه شعر فروغ، بلکه مثلا شعر شاملو، فرمالیستی است.
·        شعر فروغ علیرغم معایب جهان بینانه جدی اش، شعری جانبدار و مترقی است.

6
·        خود فروغ پیشاهنگ جنبش اجتماعی ئی است که سال ها بعد در غرب به عنوان جنبش سال های 68 معروف شد و با نام های عوامفریبان اگزیستانسیالیسم و غیره از سیمون دوبوار و غیره تزیین گشت.

7
·        فروغ همان ایمانسیپاسیون زنان را و نه فقط آن را پیشاپیش و بطرزی رادیکال نمایندگی کرده است.
·        فروغ آگاهانه و یا بطور خودپو در مواردی پا جای پای مبارزان انقلابی زن در جنبش بلشویکی می گذارد.

3
فروغ طرفدار هنر ناب بود

1
·        نه هنر نابی وجود دارد و نه فروغ طرفدار هنر ناب کذائی بوده است.

2
·        فروغ بی تردید دچار فقر فلسفی بوده است، ولی علیرغم سن و سال اندک، از تیزاندیشی و هوش سرشاری برخوردار بوده است.

3
·        فروغ در مصاحبه ای اخوان و غیره را بر کسرائی برتر می شمارد و این حاکی از فقر فلسفی او ست.

4
·        کشور ما هنوز بزرگتر از کسرائی شاعری به خود ندیده است.

4
کار هنری هر هنرمندی تجلی شخصیت اوست.

·        این نظر فائزه هم متأسفانه دقیق نیست.

1
·        کار و اثر هنری هر کس فقط انعکاس شخصیت او نیست.

2
·        کار هنری بسان هر کار مادی و فکری دیگر، خود سازنده تفکر و شخصیت هنرمند است:

3
·        هنرمند در روند کار و ببرکت کار، هم واقعیت عینی را تغییر می دهد و هم خویشتن خویش را.

4
·        شاعر قبل از سرایش شعری آن نیست که بعد از سرایش آن.

5

·        ما در روند هر کاری، اعم از کار جسمی و یا فکری و روحی با دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت سر و کار داریم:

 الف

·        دهقان با هر ضربه تبر بر تنه درخت، هزاران سیگنال حسی به مغز می فرستد، سیگنال هائی که در طرفة العینی حلاجی می شوند و در روند کار جاری می گردند:

ب
·        دهقان در سایه فرود آوردن تبر بر تنه نه تنها تنه و تبر و حسن و عیب تبر و تیغه و دسته تبر و نحوه درست و نادرست فرود آوردن تبر را می شناسد، بلکه خویشتن خویش را نیز، صحت و سقم تصورات پیشین خود را در رابطه با تنه و تبر و غیره و لیاقت معرفتی و عملی (کاری، تولیدی) خود را نیز.  
·        بقیه نظرات فائزه را هم می توان تحلیل کرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر