۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

چپ هرگز نباید ایده ملت را به دیگران واگذار کند (2)

مبارزه بر سر کلمه ای کلیدی
پروفسور دکتر دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین

1
طرح های آنتاگونیستی (ناسازگار)

• بازی با آنالوژی ها و همنوائی ها ـ اما ـ تلاش در جهت تحلیل مفهومی و تحقیق تاریخی را تخطئه می کند.

• توماس واگنر در این زمینه کوچکترین تردیدی به دل راه نمی دهد و می گوید:

• هرکس حاضر نباشد که «ملت را به مثابه اوهام کلکتیف» تلقی کند، گرفتار توهم ایدئولوژیکی از راست شده است.

• اکنون وقت آن است که طبقه حاکمه با فراغت خاطر سر بر بالین نهد و با خر و پف درخور بخوابد:
• اکنون دیگر به آسانی می توان سخن گفتن سوسیالیست ها و کمونیست ها از «سوسیالیسم»، «کارگران» و یا «ملت» را دلیل محکمی بر رفیق ایدئولوژیکی «حزب ناسیونال ـ سوسیالیستی کارگری آلمان» بودن آنها محسوب داشت.

• اما مسئله این است که با چنین روشی می توان هر شعاری را رسوا ساخت.

• مثلا اصطلاح «دموکراسی» را در نظر بگیریم:

• اسم حزبی که در ایالات متحده امریکا، بیش از هر حزب و دسته ای به دفاع از برده داری پرداخت و بعد علمدار مبارزه در راه برقراری رژیم سروری سفید پوستان گردید، حزب «دموکراتیک» بود.

• حالا با استفاده از بازی با آنالوژی ها و همنوائی ها باید «دموکراسی» را با سیستم برده داری و راسیسم مترادف قلمداد کنیم؟

• تاریخ اما انبوهی از نتیجه گیری های نهائی بکلی دیگری را نیز عرضه می کند.

• قبل از همه روبسپیر و ژاکوبین ها بودند که شعار «دموکراسی» را بر زبان راندند، یعنی همان کسانی که بلافاصله به الغای برده داری در مستعمرات فرانسه پرداختند.

• اندکی بعد، همین شعار «دموکراسی» را کسانی در ایالات متحده و بویژه در جنوب آن کشور بر زبان راندند و منظورشان از «دموکراسی»، خودفرمائی برده داران و استعمارگران بود.

• آنها در مجموع، طبقه ای را تشکیل می دادند که می خواستند در نهایت آزادی و بطرزی «دموکراتیک» یعنی بدون مزاحمت و مداخله دولت مرکزی اراضی غصب شده از بومیان امریکا را با بکار کشیدن برده ها مورد کشت قرار دهند.

• پس از شکست رژیم آنشی (حکومت استبدادی در فرانسه قبل از پیروزی انقلاب 1789) معیار اصلی مشروعیت قدرت همرأئی مردم شد:
• از این رو، مبارزه ایدئولوژیکی مهیبی میان دموکراسی ابولیسیونیستی (جنبش طرفداری از الغای برده داری) و دموکراسی «خون پاکیزه و تر و تمیز» و یا دموکراسی نژاد برتر شروع شد.

• در قرن بیستم، مبارزه ای تقریبا شبیه بدان در رابطه با «سوسیالیسم» اتفاق افتاد.

• پس از کشتار خونین جنگ جهانی اول و شروع بحران اقتصادی، به قول لودویگ فون میزس ـ اقتصاد دان اطریشی ـ اصطلاح «لیبرالیسم» به واژه « تنفرانگیزی برای خلق» بدل شد.


• آن سان که حتی ارتجاع مجبور گشت که به سیر وسیاحت در سرزمین مجازی «سوسیالیسم» بپردازد.


• صعود نازیسم و نشستن بر اریکه قدرت را می توان در این چارچوب توضیح داد.


• مبارزه ایدئولوژیکی، همانندی های شگرفی با درگیری های نظامی دارد.

• واحد نظامی ئی که در وضع دشواری گیر کرده باشد، برای کشف چند و چون قوای دشمن، لباس دشمن را در بر می کند.
• در عرصه ایدئولوژیکی نیز به همین سان.

• ماجرای گذار شعارهای معینی از جبهه ای به جبهه دیگر نیز از همین قرار است.

• حقیقت امر اما فقط برای تماشاگران ساده لوح بی خبر از همه جا مشتبه می شود و فقط آنها تشابه زبانی را با تمایلات ایدئولوژیکی عوضی می گیرند، بسان رهگذرانی که واحد تغییر لباس داده دشمن را خودی تلقی می کنند.


• این تشابهات صوری اما بیانگر آنتاگونیسم اند .

• (در فلسفه مارکسیستی مفهوم «آنتاگونیسم» به معنی نوع خاصی از تضاد دیالک تیکی در عرصه جامعه به کار می رود که با وجود جامعه طبقاتی در پیوند است و بر تضاد آشتی ناپذیر میان منافع طبقات جامعه و گروه های اجتماعی مختلف استوار است. مترجم)

• کلیه کلمات کلیدی گفتمان سیاسی به میدان جنگ جبهه های سیاسی و اجتماعی متخاصم بدل می شوند.
• این دیالک تیک همه روزه در برابر چشمان ما صورت می گیرد.
• مثال های زیر از آن جمله اند:

1
شعار «حقوق بشر»

• شعار «حقوق بشر» که از انقلاب فرانسه (1789) نشئت گرفته، از میدان های جنگ «انترناسیونال» بگوش می رسد.

• اکنون که حقوق اقتصادی و اجتماعی و حق هر ملت به همزیستی در صلح و تساوی با ملل دیگر از لیست حقوقی خط خورده است، آنچه که بحق «امپریالیسم حقوق بشری» نامیده می شود، توفان بپا می کند.


2
مقوله «انترناسیونالیسم»

• مقوله «انترناسیونالیسم» تأمل انگیز شده است.

• همه از تاریخ شورانگیز این مقوله با خبرند.


• ولی اکنون در ایالات متحده امریکا تئوریسین هائی ظهور کرده اند که خود را انترناسیونالیست می نامند و به نام گسترش حقوق بشر یونیورسال به تئوریزه کردن حق خودمختاری واشنگتن به تحمیل اراده خود در همه گوشه های جهان می پردازند.


3
ایده «انقلاب»

روبرت کاگان (1958)
نویسنده، سخنپرداز، مشاور سیاسی و از اعضای حکومت امریکا
از مشهورترین نئوکنسرواتیوها
آثار:
خطرات حی و حاضر
بحران و امکان در سیاست خارجی و دفاعی امریکا (2000)
همه کارگی و هیچکارگی
امریکا و اروپا در نظم جهانی نوین (2003)
دموکراسی و دشمنان آن
ناظم نظم جهانی کیست؟ (2008)

• مبلغین ایده انقلاب، جنبش های رهائی بخش بزرگ بوده اند.

• این حقیقت امر اما مانع آن نمی شود که فاشیست ها و ناسیونال ـ سوسیالیست ها به تجلیل از جلال و جبروت «انقلاب» خویش برخیزند.


• و امروز، نئوکنسرواتیوهای ایالات متحده امریکا، از قبیل روبرت کاگان پا جای پای که فاشیست ها و ناسیونال ـ سوسیالیست ها می نهند و صدور «دموکراسی» و بازار آزاد از طریق بمباردمان را «انقلاب» می نامند.


• کسانی که دنبال آنالوژی ها و همنوائی ها می گردند، بیشک و تردید می توانند به بازی خود ادامه دهند.


آرتور گوبین (1816 ـ 1882)
دیپلمات، نویسنده و تئوریسین تئوری نژاد آریا
مؤلف «بحثی راجع به نابرابری نژادهای انسانی» (1853 ـ 1855)
او تمامت نفرت خود را نسبت به کلمه «میهن» بالا می آورد:
کلمه «میهن» مارش (رژه) «توده» را تقدیس می کند و «آمیزش قومی» را مشروعیت می بخشد.

• بازی با آنالوژی ها و همنوائی ها، بازی سرگرم کننده ای است که می تواند انتقامگیری های خوشمزه ای را هم به دنبال آورد:
• اگر احیانا چپگرای معینی نفرت خود نسبت به ایده ملت را در مناره ها اعلام کند، بطرز مظنونی به آرتور گوبین شباهت پیدا می کند.

اکنون باید روشن شده باشد که نیهلیسم ملی هرگز نمی تواند دلیلی بر انقلابیگری بی غل و غش باشد!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر