۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

رهائی زنان در کنار کارگران (3)

مبارزه خیلی وقت ها پیش آغاز شد...
اینگرید اشتره لر
برگردان میم حجری

• فعال کردن و برابر قرار دادن عملی زنان کارگر در کنار رفقای طبقاتی کارگری مردشان در عین حال نشانه روشنی از آن بود که زنان کارگر به موازات تمایلات بورژوائی ـ دموکراتیک زنان در اوایل و مستقل از آن، یعنی با آماج های خود به مبارزه ادامه می دهند.
• «دیگر کسی نمی تواند از سقوط خود به خودی و وحشی جنبش بورژوائی زنان» دم بزند.
• (کلارا ستکین)

• اینکه طبقه حاکمه از نیروی سازمان طبقه کارگر از همان آغاز هراس داشت، خود را در ممنوع اعلام کردن «اخوت کارگری» در جریان انتقامگیری ارتجاعی در سال 1850 نشان داد.

• صنعتی سازی
در سال های بعد به زیان زنان کارگر تمام شد.
• تکنیک مدرن نخست زنان را از صنعت دور ساخت.

• زنان مجبور شدند که به کارهای بشدت کثیف و سنگین و با دستمزد بسیار نازلتر تن در دهند.


• زنان در مقابل تحمیلات استثماری سرمایه داری بردباری فوق العاده از خود نشان دادند.

• با افزایش تعداد اعتصابات، تعداد زنان شرکت کننده در اعتصاب کاهش یافت.
• آن سان که کارگران زن بندرت به مثابه همرزمان بالقوه کارگران مرد برسمیت شناخته شدند.


• کارل مارکس، به همین دلیل، در اواسط سال های 60، وقتی که اثر بزرگ خود تحت عنوان «سرمایه» را تکمیل می کرد، می بایستی مسئله کار زنان در صنعت را نیز بطور علمی توضیح دهد.

• وقتی که مارکس ماهیت تولید کاپیتالیستی را و قانون حرکتی خاص آن را در تئوری اضافه ارزش کشف کرد، نه فقط تبهکاری سرمایه را در حق بشریت، بویژه در فرم کار صنعتی کودکان و زنان به شلاق انتقاد بست، بلکه علاوه بر آن، برد انقلابی جلب زنان به تولید اجتماعی را مورد کنکاش قرار داد:

• «اکنون، انحلال خانواده در سیستم کاپیتالیستی هر چه وحشتناکتر و تهوع آورتر نمودار می شود، صنعت بزرگ به همان اندازه بیشتر، زنان و نوجوانان و کودکان متعلق به هر دو جنسیت را به روند تولید در ورای حوزه خانواده سوق می دهد و بنیان واحد نوینی برای فرم عالی تر خانواده و رابطه زنان و مردان پدید می آورد.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 514)

• مارکس در وجود اجتماعی موجود همزمان امکانات وجود اجتماعی نوینی را در می یابد.

• مراجعه کنید به دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• مارکس توضیح می دهد که شیوه تولید کاپیتالیستی بنیان انجام کردوکار خانگی قدیم زنان را تخریب می کند و همزمان فرم به میراث مانده خانواده را منحل می سازد.
• زن را در خارج از خانواده بلحاظ اقتصادی مستقل می سازد و بدین طریق، بنیان عینی ضرور برای برابرحقوقی زنان به مثابه همسر، مادر و شهروند پدید می آورد.

• از این رو، جنبش کارگری باید کار زنان را به مثابه پیش شرط رهائی زنان تلقی کند و مورد حمایت قرار دهد.


• اما انتقال این نظر علمی به میان طبقه کارگر روندی بغرنج بود.
• نه فقط رقابت بر سر محل کار مانع قبول این نظر از سوی کارگران می شد، بلکه علاوه بر آن، نظر سنتی و اجتماعی عتیقی در ضمیر کارگران ریشه دوانده بود:
• آنها زن را ضعیفه طبیعی و مادرزاد تصور می کردند که خلق شده تا تابع مرد باشد.

• روند جوش خوردن تئوری انقلابی با پراتیک انقلابی تکانه اصلی لازم را از انجمن بین المللی کارگران دریافت کرد که در 28 سپتامبر سال 1864 در لندن تأسیس گشته بود و سرکردگی آن را عملا کارل مارکس به عهده داشت.

• مارکس علیرغم ضرورت توجه به وظیفه اصلی در زمینه بسیج بین المللی پرولتاریا، به قول کلارا ستکین، حاضر نشد که در مقابل تمایلات زن ستیز خرده بورژوائی و آنارشیستی در جنبش کارگری کوتاه بیاید و قوانین اساسی کمونیستی را فدا کند.

• کنفرانس فعالین انجمن بین المللی کارگران در لندن (25 ـ 29 سپتامبر 1865) به قول کلارا ستکین، «نشان داد که کار صنعتی زنان چه تأثیر ژرف و منفی ئی بر وضع طبقاتی کارگران می گذارد و چه اختلاف نظرهای عمیقی میان بخش های مختلف طبقه کارگر در این زمینه وجود دارد.»

• تا اینکه مارکس در کنفرانس ژنو (5 ـ 3 سپتامبر 1866) خردمندانه در خط مشی ایدئولوژیکی به نکاتی تکیه کرد که «به تفاهم و همکاری بیواسطه کارگران و به نیازهای مبارزه طبقاتی و سازمان کارگران انگیزه و نیرو بیواسطه ای بخشید.»
• (نامه مارکس به لوئی کوگلمن، 9. 10. 1866)

• کسی از ممنوع کردن کار صنعتی زنان علنا حرفی نمی زد، بلکه از «حفاظت از زنان» سخن گفته می شد.

• مارکس به مثابه سنگپایه اقدامات در جهت حفاظت از کل خانواده های کارگری که با کار صنعتی زنان و استثمار کارگران خردسال بطرزی مسئولیت ناشناسانه و آینده جامعه ستیزانه تار و مار می شدند، در خطابیه رسمی معروفش درخواست 8 ساعت کار در روز برای افراد سالمند را مطرح کرد و در زمینه کودکان و نوجوانان متعلق به هر دو جنسیت مواضع انقلابی اتخاذ کرد.


• در «پیام» ارگان مرکزی گروه آلمانی بین الملل اول (1866) می خوانیم:
• «اجرای عملی این معارف می تواند از طریق تبدیل خرد اجتماعی به قوه سیاسی» امکان پذیر گردد، یعنی «از طریق تصویب قوانین عمومی که دولت موظف به اجرای آنها باشد.»

• این درخواست هیچ وجه مشترکی با وفاداری فرمال (صوری) بورژوائی به قوانین نداشت.

• مارکس در این مورد توضیح می دهد:

• «در اجرای چنین قوانینی، طبقه کارگر قدرت حکومتی را تحکیم نمی کند.
• بلکه درست برعکس.
• او با این کار قدرتی را که بر ضد خودش مورد استفاده قرار می گیرد، به خدمت خویشتن خویش در می آورد.»
• (شماره 10، ارگان مرکزی سال 1866)

• درک روشن این پیوند به شناخت مرزهای امکان اتحاد میان زنان بورژوائی و زنان کارگری راه می گشاید.
• درخواست های بورژوائی ـ دموکراتیک در زمینه برابرحقوقی زنان می تواند از سوی زنان کارگر مورد حمایت قرار گیرد.
• زیرا این درخواست ها جبهه دموکراتیک مبارزه زنان را وسعت می بخشند.
• اما رفرم های مورد نظر زنان بورژوا در زمینه برابرحقوقی فرمال (صوری) زنان با مردان هرگز نباید آماج نهائی زنان کارگر باشند.

رفرم ها می توانند برای زنان کارگر بلحاظ عینی فقط وسیله ای برای هموار کردن راه در جهت تسریع تحول بنیادی جامعه و استقرار قدرت کارگری باشند که ضامن اصلی برابرحقوقی رئال زنان و مردان جامعه است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر