۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

چاله ها و چالش ها (16)

بنفشه کمالی
ترانۀ غربت
سرچشمه: سایت روشنگری
http://www.roshangari.net

1
مهرداد

• بسیار بجا و زیبا سروده اید:
• "و یگانگی که در دوردست ترین
• ستارۀ دور خانه گزیده است
• دست نیافتنی است، در فاصله ای عظیم "

• آری یگانگی ما با یکدیگر مثل هزاران سال نوری از ما فاصله دارد و بیگانگی مان با یکدیگر عمیق و بسیار زیاد است.
• لذت بردم از شعر، در عین حال مرا به فکر وادار کرد و متأثر شدم از این وضعیتی که داریم.

2
حسن

• مهرداد عزیز
• حالا که تحت تأثیر این شعر به تعمق پرداخته اید، از نتایج تعمق تان ما را هم با خبر کنید تا بلکه بدانیم که انسان ها چگونه می توانند بر بیگانگی میان انسانی غبه کنند؟

3
مهرداد

• حسن عزیز
• من فکر می کنم که با مبارزه و همبستگی و بر اندازی سیستم های انسان ستیز می شود بر بیگانگی غلبه کرد

4
حسن

• خیلی ممنون از ارزانی داشتن اندیشه تان.

حق تا حدودی با شما ست، ولی چرا تاحدودی؟

• اگر اشتباه نکنم، برای مبارزه، پیش شرطی به نام اتحاد وجود دارد که شما با مفهوم همبستگی نیز همین منظور را دارید.
• البته شاید مفهوم همبستگی شما غنی تر از مفهوم اتحاد باشد و حاوی همدردی و معاضدت و دستگیری از یکدیگر هم باشد.
• اما برای وحدت عمل پیش شرطی هست به نام وحدت نظر.
• بعضی ها ساده لوحانه بدان کم بها می دهند و می گویند:
• بحث پس از مرگ شاه!

• یعنی اول بر اندازیم، بعد باندیشیم.
• درد ما درست همین جا ست.

• ما نمی خواهیم به قول سایه شاعر:

• بنشینیم و باندیشیم.

• ولی مسئله این است که اندیشیدن خودش علمی است که باید آموخته شود:
• اندیشیدن مادرزادی نداریم.

• ما ایرانی جماعت بلد نیستیم باندیشیم.

• ظاهرا مفاهیم مشترک نداریم.

• در نتیجه حرف همدیگر را نمی فهمیم و چه بسا قادر به بیان منظور خود نیستیم.


• کمتر ملتی باندازه ایرانی ها متشتت و متفرق است.
• هیچ ملتی یک میلیون حزب کمونیست ندارد.
• این منحصر به ما ست.

• رهبران هیچ ملتی اینقدر عقب مانده نیستند.

• اینها مزایای ما هستند.

• بدون وحدت نظر هم نمی توان به وحدت عمل دست یافت.


• همه می خواهند اینها بروند.

• ولی خودشان اگر روی کار بیایند، معلوم نیست، بهتر از اینها باشند.
• در اینکه اینها بدتر از قبلی ها هستند، کسی شکی ندارد.
• شما نظرتان چیست؟

5
مهرداد

• به نظر من بحث ایرانی و غیر ایرانی نیست.
• در دنیا بطور کلی بین نیروهای انقلابی و کمونیست به دلایل زیادی که خارج از حیطه این کامنت است، تشتت و در هم ریختگی و عدم اتحاد و انسجام حاکم است.

• طبیعتا برای وحدت عمل باید وحدت نظر باشد.

• من هم با این مسئله که بحثی نشود، موافق نیستم.
• باید بحث شود، البته بدون توهین و ضربه زدن به یکدیگر.
• همین کامنت ها خود به بحث و بر خورد در حیطه کوچکی دامن می زنند.

6
حسن

• ببینید، بگذارید برخورد مشخص و بی رو در بایستی بکنیم، شاید بتوانیم حداقل بین خودمان به مثابه دو نفر که همدیگر را نمی شناسند، پل بزنیم، کس چه می داند، شاید رابطه ای بارآور شکل گیرد.

• بحث اتفاقا ایرانی و غیرایرانی است، اگرچه برداشت شما از جهان هم درست است.


• شما به مطلبی که من در چند سطر نوشته بودم، توجه جدی نکرده اید و گرنه به مسائلی که من طرح کرده بودم، می پرداختید.

• مشکل من با ایرانی ها درست همین جا ست.
• چرا به مسائل مشخصی که کسی مطرح می کند، برخورد نمی شود و کلی گوئی و انتزاع گوئی پیش گرفته می شود:
• تشتت ملل متمدن دیگر تشتت تئوریک است.

• ملل دیگر حرف همدیگر را می فهمند ولی اختلاف نظر دارند.

• ایرانی جماعت عملا نظر ندارند، پراکنده گوئی می کنند.

• تکرار گفته قبلی ام:

• هیچ ملتی اینهمه حزب و دسته ندارد.

• ایرانی ها حزب واحد دارند، تا زمانی که خود و زن و خواهرشان استخوان بندی اش را تشکیل می دهند.

• اگر با زن شان اختلاف زناشوئی پیدا کنند و احیانا از یکدیگر جدا شوند، انشعابی در حزب شان رخ می دهد.
• اگر خواهرشان با فردی دگراندیش ازدواج کند، انشعاب برنامه ریزی شده است.

• اینجا ما نه با اختلاف نظر، بلکه با فقدان نظر مواجهیم:

• با ناتوانی از تفکر مستقل، با فقدان معیار عینی برای تمیز خیر از شر.

• کسی دنبال حقیقت نیست.

• هر کس بتی دارد.

• آنچه عوض می شود، نه طرز تفکر انسان ها، بلکه بت ها هستند.

• بت دیروز سرخ بود، امروز سیاه است.
• بت پرست اما همان بی هویت بی همه چیز است که بوده است.

• من بی همه چیز را به عنوان فحش تلقی نمی کنم.

• منظورم پاوپریسم است، یعنی فقر معنوی مطلق.
• ممنون

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر