۱۴۰۱ بهمن ۲۶, چهارشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۸۵)


 
میم حجری
 

سکوت جانوران
گاهی
بنی بشر
برای فراغت از شر ننه قمر و دده دمر
به سکوت جانوران نیاز دارد.
فرنگی

هی فرنگی
شر ننه قمر و دده دمر
باید تحلیل شود.
رمزگشایی و کسب دانایی
تنها ره شادکامی و دلگشایی و رهایی است.
سکوت جانوران برای فاطی تنبان نمی شود.
فکر نان کن
که
خر بزه
آب است.
کسی که از جانوران
باب الحوایج می سازد،
ترحم انگیزتر از جانوان است.
مارکسیسم بیاموز تا شادکام شوی.

ولی خدایی اگه دوست دختراتونو از محل خودتون انتخاب ميكرديد امشب اینقدر ترافیک نمیکشيديم
بهاری

دوست دختر و دوست پسر
را
انتخاب نمی کنند
نمی توان هم انتخاب کرد.
عشق
شبیه زلزله است.
یکهو
بی انکه خبر کند
بر سرت آوار می شود و بیچاره ات می کند.
زنده باد دوستی
فرخنده باد رفاقت


نه.
عقل
ضد دیالک تیکی غریزه است.
عقل
به غریزه حد و مرز تعیین می کند
و
گرنه
غریزه
ادمی را به جنون می کشد و به بر و بیابان می فرستد.
قصه مجنون
قضیه یکه تازی غریزه و تبعید بی برگشت عقل است


سهراب و دیوار
هی سهراب سپهر
دیوار که چیز بدی نیست.
دیوار
در تحلیل نهایی
فرم است که حاوی محتوایی است.

شاعر فرزانه ای بر خلاف تو
گفته است
که
دیوار اش آرزو ست.

درد این روز ها و روزگار ما تخریب دیوارهای ملی است.
لیبی و سوریه و غیره
شده خرابات شام
برای اینکه هر لاشخوری عرعرکنان
دیوارهایش را به توپ بسته است و جهنمی را در این دیار بر پا کرده است.
جهنمی با آتشی خاموش نا شدنی

پشت هر دیوار
مش سهراب
خانه و باغ و خانه باغی هست و در این خانه و باغ و خانه باغ
انسانهایی به عزت و ذلت روزگار می گذرانند و دیوار پوشاننده عزت و ذلت آنها ست.

درد تو علافی تو ست.
دیوار برای تو بهانه است.
جامعه و جهان که در دیوار خلاصه نمی شود.

فقط کافی است که دق الباب کنی و با سکنه پشت دیوار آشنا شوی و از عزت و ذلت آنان باخبر شوی و شرم کنی


به نظرتان انقلاب در مهندسی ژنتیک ، نانو تکنولوژی،استفاده از لیزر در صنعت وووو که اساساً وکیفیتا با اختراع ماشین بخار تفاوت دارد انقلاب صنعتی نیست،؟؟!در مورد امپریالیسم نیز باید بگویم سیادت سرمایه مالی بر سرمایه صنعتی در نظام سرمایه داری ،نظام امپریالیستی سرمایه نیست ،آیا این جمله مفهوم دیگری را تداعی میکند؟

انقلاب
مفهومی فلسفی است و تعریف دارد.
همه این چیزها که برمی شمارید
در مفهوم مارکسیستی «انقلاب علمی و فنی» تجرید یافته اند.
همانطور که سرو و صنوبر و غیره در مفهوم بیولوژیکی «درخت» تجرید یافته اند.
انقلاب صنعتی
انقلاب فنی
هم
مفاهیم فلسفی اند که تعریف دارند
ما همه این مفاهیم را از منابع ارکسیستی مطمئن ترجمه و منتشر کرده ایم.
نظام هم تعریف دارد.
 نظام به معنی فرماسیون اقتصادی هر جامعه است.
امپریالیسم تعریف دارد.
قبل از سخن گفتن از امپرالیسم باید این تعریف را با دقت و وسواس لینی مو به مو  از ان خود کرد.
و گرنه در و دروازه به روی تحریف باز می شود.
خیلی از عوامفریبان
خیال میکنند که امپریالیسم فحش و بد و بیراه اسست.

شما جمله ای از مبحثی را مطلق می کنید.
مثلا سطه قشر مالی طبقه سرمایه داران بر اقشار دیگر ان طبقه را.
دید شما
هنری است
و
نه فلسفی.
شناخت هنری فقط به درد عوامفریبی و خودفریبی می خورد
و
نه
به درد روشنگری علمی و انقلابی



جز راه قلندران میخانه مپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
بر کف قدح باده و بر دوش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
خیام

معنی تحت اللفظی:
غیر از عشرت رانی و شهوت رانی
هدف و آماج و آرمان دیگری
نداشته باش.

عجب حکیمانی بعضی طویله ها دارند که در بند شکم و زیر شکم اند و بس.
حیوان
خبر ندارد ز جهان آدمیت




جرئت خوداندیشی داشته باش.
ولتر

خوداندیشی
مش ولتر
در روند هماندیشی با همنوع حاضر و غایب
میسر می شود
لکومتو قطار خوداندیشی (ضد طوطی وشی)
هماندیشی است.
یعنی
ما با دیالک تیک خوداندیشی و هماندیشی سر و کار داریم و نه با قطبی از این دیالک تیک




کفتر و کفتار

آره.
تظاهر توانگر کند فرد را

همانندی و ناهمانندی شاملو سپهری
در
مطلق کردن قطبی از دیالک تیک عینی در حرف است:
شاملو
کفتار را می ستاید
و
سپهری
کفتر را.
و
هیچکدام از ایندو
اعتنایی به دیالک تیک کفتر و کفتار
ندارد.
بی اعتنایی به دیالک تیک
به هر بهانه هم که باشد،
به معنی خردستیزی است
و
خردستیزی
زادگاه فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم است
خرد
بهتر از هر چه ایزد بداد
فردوسی


آزادی ویا اختیار
قبل از اینکه کلمه ای باشد،
مفهومی است
و
تعریف دارد.
تبار تعریف مفهوم آزادی به هگل می رسد:
آزادی = درک ضرورت
اختیار = شناخت جبر
جبر و یا ضرورت = قوانین و قانونمندی های عینی حاکم در هر چیز و پدیده و روند و سیستم
درست به همین دلیل
خر نمی تواند مختار و یا آزاد باشد
چه رسد به اینکه خودمختار باشد.
حتی اگر شب و روز لگد اندازد.

پیش شرط کسب آزادی
خروج پیشاپیش از خریت است.
پس
پیش به سوی روشنگری علمی و انقلابی
و
پرهیز از خودفریبی و عوامفریبی و خرافه پراکنی



مهربانی
زبانی است که هم نابینا می فهمد و هم ناشنوا.
مارک تواین

این حکم شامل حال نامهربانی مگر نمی شود؟

کر و کور
بالاخره
آدم اند و نه خر.
ضمنا
شرایطی باید فراهم آید
که
به مهربانی صوری و الکی و دلخوشکنکیاین و آن
نیاز نباشد.
شرایطی که در آن،
همه
بی اعتنا به تفاوت های مادی و فکری
برابر و خواهرو برادر باشند



همباییی و تفرقه
آب و آتش
نتوان با هم داشت.
جامعه
طبقاتی است.
جنگ طبقات
بی وقفه
صورت می گیرد:
گاهی
بی شعله و دود
و
گه
با شعله و دود.

لاهوتی  کارگر


بحران ساختاری و همه جانبه نظام امپریالیستی سرمایه ،ناشی از تبعات انقلابات صنعتی وتکنولوژیک عصر حاضر ،تشدید انباشت ثروت وگسترش بی‌سابقه فقر عمومی در جهان وخصوصا در کشورهای صنعتی و متروپل امپریالیستی ،وبطور مضاعف از فروپاشی دولت های رفاه ،وهمچنین رشد افکار و احساسات ضد سرمایه داری وضد امپریالیستی،میرود تا جنبش های طبقاتی جلیقه زردها و وال استریت را رادیکالیزه کرده و خواست های سندیکالیستی و اتحادیه ای برای افزایش دستمزدها با حربه اعتصابات به خواست لغو کار مزدی با کسب قدرت سیاسی ولغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید ونفی استثمار ارتقاء دهد ، همچنانکه کارل مارکس بر این مهم تأکید کرده است که: « پرچم کارگران نه مزد عادلانه، بلکه لغو نظام کار مزدی است.» مجموعه علل یاد شده ،سختی زندگی خصوصاً در کشورهای متروپل امپریالیستی ودر هم تنیدگی اقتصاد جهانی سلسله اعتصابات را در کشورهای پیشرفته صنعتی موجب شده و انقلابات همزمان در کشورهای پیشرفته صنعتی را هموارتر خواهد کرد ،سرعت تحولات پروسه فروپاشی نظام سرمایه داری را تسریع خواهد کرد

چند گروه خر مذهب افراطی دارن عملیات خرابکارانه تو مدارس دخترانه قم انجام میدن با پخش گاز سمی که باعث مسمومیت دختران میشه سکوت نکنیم میخان به شیوه ی طالبان عمل کنن از قم شروع کردن
ماری

این زباله ها ضد مذهبی اند
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم است.
اینها نه دین دارند و نه ایمان.
فوندامنتالیسم و فاشیسم و اولیگارشیسم
جریاناتی ضد عقلی، ضد اخلاقی، ضد خلقی، ضد پیشرفت اجتماعی، ضد مذهبی و ضد انقلابی و ضد کمونیستی و ضد پرولتری و ضد توده ای اند.
جنایتکارند و هارند.



به نظرم تعداد استقبال کننده ها از رییسی به اندازه ای هست که بشه سلام فرمانده خوند
ضعیفه

هیئتی از جنقوری به مدت سه روز در جمهوری خلق چین است.
رابطه اقتصادی در بین است.
جمهوری خلق چین
ابر قدرت جدید جهان است و با هر ننه قمر و دده دمری رابطه اقتصادی دارد.
حتی با شیطان بزرگ که سکنه اش ختنه می کنند تا شق القمر کنند و ضعفای بسیحی مسافر به دارالشیطان کیف خر کنند


از آن‌جا که هر انسانی از درون تنبل و خواهان سکون است،
و با این حال باید به جلو پیش رود،
به سیاره‌ای که روی آن زندگی می‌کند می‌ماند،
چون زمین نیز تنها به این دلیل به درون خورشید سقوط نمی‌کند که نیرویی که آن را به جلو می‌راند
 نمی‌گذارد چنین اتفاقی رخ دهد.
پس، همه چیز در کشاکش مداوم و حرکت اجباری است،
و اگر بخواهیم یکی از تعابیر ارسطو را به کار ببریم،
 جریان جهان نه به طور طبیعی، که با زور و خشونت پیش می‌رود.
مردم تنها به ظاهر از جلو کشیده می‌شوند؛
حال آن که به واقع از پشت رانده می‌شوند.
این زندگی نیست که آن ها را به سوی خود می‌کشد،
 بلکه رنج و نیاز است که آن ها را پیش می‌راند.
ضمنا،خاستگاه وجه مضحک و کمیک و خنده‌آور زندگی را نیز باید در این‌جا یافت؛
زیرا انسان ها، که برخلاف میل خود پیش رانده می‌شوند،
سعی می‌کنند تعادل خود را تا حد ممکن حفظ کنند،
 و تلوتلو خوردن و خجالتِ آن‌ها اغلب تصویر مضحکی به وجود می‌آورد،
 در حالی که اضطراب و تشویش مضمر در آن‌ها جدی است.
شوپنهاور



نیچه و فضایل
آره.
مثلا فضایل خودت و آدولفت و گوبلزت
به نفع جامعه بوده اند؟

دیروز سالروز بمباران شهر درسدن
ایوان مداین بود.
از دیده عبر کن خر
ایوان مداین را به دقت بنگر.

فاشیسم به نفع خلق آلمان که نبود که دختران شان اخر سر ذلیل الدوله دیلمی شدند و برای آدامسی خود را در اختیار سربازان یانکی قرار دادند.
ضمنا ۶۰ میلیون نفر ا کشتند و اروپا رابه گورستان پهناوری تبدیل کردند.



سخت ترین چیزی که از آدم شخصیت می طلبد،
در تضاد آشکار با زمانه خود بودن و «نه» گفتن است.
کورت توخولوسکی
طنز پرداز آلمانی

با زمانه که کسی مخالفت نمی ورزد تا مخالفتش هنر و شق القمر باشد.
انقلابیون با طبقات حاکمه مخالفت می ورزند و بر دار می شوند و مردار می شوند.


بزرگترین تحفه
کسانی اند که ما نزد انها
چنان باشیم که هستیم.
فرنگی

آره.
چنین کسانی
حتما باید کور و کر و خر باشند تا بتوانی نزدشان ریا نورزی و آن باشی که هستی
وگرنه
قبل از رفتن به نزدشان
باید وصیت نامه خود را بنویسی و امضا کنی.
جهان
میدان پیکار است.
صداقت
حکم اعدام است




اگر خواستی برو
ولی دیگر هرگز بر نگرد.
نسبت به اموات وفادار باش.
خدا کند که ما هم نسبت به تو وفادار باشیم و فراموش ات کنیم.
محمود درویش









بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد
روزگار
دگر عضوها را نماند قرار.

سعدی
در این شعر معروف
دیالک تیک جزء و کل
را
به شکل دیالک تیک عضو و اندام (ارگان و ارگانیسم)
بسط و تعمیم داده است
تا از رابطه عضوی اعضای جامعه (به عنوان اندام و ارگانیسم)
پرده بردارد.
اگر سر سوزنی در پای کسی بکنند، تمام اندامش عذاب می کشد



رضا روستا
استاد دانش کاه صندلی شریف است
ابله نیست.
ریاکار است.
آب
سر بالا می رود
و
رضا روستا
ابوعطا می خواند.
چون تیز بنگری
همه تزویر می کنند.
تمیز مؤمن از مرتد در طویله دنیا دشوار است

رضا روستا
استاد دانش کاه صندلی شریف است
ابله نیست.
ریاکار است.
آب
سر بالا می رود
و
رضا روستا
ابوعطا می خواند.
چون تیز بنگری
همه تزویر می کنند.
تمیز مؤمن از مرتد در طویله دنیا دشوار است


عشق است، میان دل و جان من و بےعشق
حقا ڪہ میان دل و جان  هیچ صفا نیست
مہرے و وفایے ڪہ تو را نیست، مرا هست
صبرے و قرارے ڪہ تو را هست مرا نیست
سلمان ساوجے



خواهش.
این حرف ها مال ما که نیستند.
ما حمال افکاریم
نه
کمتر
و
نه
بیشتر.
افکار
صاحب ندارند.
صاحب الافکار
بشریت است

 آخونده بی عبا و بی عمامه و بی شرم و بی شعور میگه:
ترکها با اسرائیلی ها خمر خورده اند و خمار شده اند
و رقص زنان بی حجاب دیده اند و قرآن پاره کرده اند
و خدا عصبانی شده و بلای آسمانی نازل کرده است.
کسی نبود بپرسد:
زلزله بم با ۴۰۰۰۰ کشته و آذربایجان و غیره را
خدا
به دلیل کدام اعمال خیر شما فرستاده بود؟






شازده کوچولو
تکخال ایده ئولوژیک امپریالیسم برای خر پروری است که به همه زبان های دنیا ترجمه شده و توزیع شده است.
عادولف شاملو هم علیرغم وجود ترجمه بهتری مأمور ترجمه بند تنبانی شازده کوچولو شده.
ما این زباله امپریایلستی را تحلیل و منتشر کرده ایم.
تحت عنوان

شازده کوچولو ـ تکخال ایده ئولوژیکی امپریالیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10215

بیایی و کسی خوشحال نشه
ماهیتا فرقی با بروی و کسی متوجه نشده
ندارد.
ضمنا
اعتنا و بی اعتنایی این و آن
چرا باید ملاک شادی و غم ما باشد.
خود ما مگرقادر به ارزیابی علمی و عینی و دیالک تیکی خود نیستیم؟



حیوانات
بر خلاف نیچه
خر نیستند تا از این خیالات به سرشان بزند.
انسان انتزاعی
که بتوان راجع به او
حکم نهایی صادر کرد
هنوز از مادر گیتی نزاده است.
انسان
و هر چیز دیگر
فقط به صورت مشخص وجود دارد
که باید در سیر تاریخی اش
تجزیه و تحلیل شود.






 خوش باش که پخته اند سودای تو دی،
فارغ شده اند از تمنای تو دی!
قصه چه کنم که بی تقاضای تو دی؛
دادند قرار کار فردای تو دی!
عمر خیام

معنی تحت اللفظی:
خوش باش.
چون دیروز سودای تو را پخته اند و از تمنای تو فارغ شده اند و بدون درخواست تو کار فردای تو را تعیین کرده اند.

این خرافه عمر
را
فاتالیسم ویا مشیت الهی و یا جبرگرایی می نامند.
این به معنی زباله انگاری انسان است.
از عمر بپرسید که این کارها را کی کرده است؟
چون در طویله زمین چندین میلیارد عمر و ابوبکر و عثمان نفس می کشند و جو زمین را از گاز و گوز پر می کنند

 گاهی هم نیاز است به جای خواندن هزاران کتاب و نقد و بررسی دیگران، لحظه ای خود را بخوانیم و مرور کنیم.
مارینا
اگر می دانستی
که
ساختار همه چیز هستی
از ذرات تا کاینات
دیالک تیکی است
هرگز
از این لاطائلات اخوندی
بر زبان نمی راندی.
انتقاد از خود
همیشه با انتقاد از همنوع
و
انتقاد از همنوع
همیشه با انتقاد از خود
توأم است.
مطالعه کتاب هم (اگر خرخوانی نباشد)
نوعی هماندیشی با همنوع حاضر در کتاب ولی غایب از نظر است.
گاهی
مطالعه مثلا رمانی
خواننده را به جنون می کشد.
چون ضعف ها و عیب های خود را در کاراکتر رمان می بیند و دیوانه می شود.




خودت مش فئودور
خیلی دانا تشریف داری؟
دانا
هرگز از حاکمیت علم و جهل دم نمی زند.
برای اینکه
حاکمیت
همیشه
و
همه جا
طبقاتی است
و
نه
علمی و جهلی.



جلال آل احمد
آخوند زاده ای نیمه فاشیست ـ نیمه فوندامنتالیست بود
جنقوری اسلامی
ایده او ست که به تقلید از واتیکان در ایتالیا تشکیل شده است.
لاطائلات جلال آل عبا
جزو کتب بالینی خمینی بوده اند.
خط مشی نه شرقی نه غربی
اختراع او ست.

بضاعت فقهی فروغ
حتی در سنین کودکی
بیشتر از مجتهدین جامع الشرایط طویله بوده است.
فروغ را باید از نو شناخت.
ما چندین هزار صفحه تحلیل از اشعار فروغ منتشر کرده ایم.
کسرایی بهترین شعرش را در سوگ فروغ سروده است.
اگرچه فروغ
کسرایی را
شاعر نمی دانست.
ما اگرچه نانی
برای خوردن نداریم
اما
فرزانگان بی همتا در مقیاس جهانی
داریم


فروغ؛ زنی که بیش‌ترین "فاحشه‌"های تاریخ معاصر را شنید!
درباره‌ اینکه چرا به فروغ می‌گفتند فاحشه؟
در آن زمان هر کس به هر بهانه ای به فروغ حمله و هتاکی می کرد.
هتاکان نه فقط در میان مردم عادی جامعه، که اتفاقا بخشی از روشنفکران آن سال‌ها بودند که ظهور زن مطرح شده‌ ی دوران، داشت خفه‌ شان می‌کرد.
جلال آل‌احمد مریدانی داشت که کسب و کار دائم ‌شان تمسخر، توهین و هتاکی به فروغ بود.
خودِ جلال آل‌احمد هم تا قبل از انتشار کتاب "تولدی دیگر"میانه‌ ی خوبی با فروغ نداشت.
شعر فروغ به نظرش پایین ‌تنه‌ای می‌آمد و آدم حسابش نمی‌کرد.
فروغ فرخزاد، بی پرده، جسور، متجدد و موفق بود؛ شعر می‌گفت و از عصیان و رسوایی و تَن‌اش می‌نوشت... به نقش‌های رسمی تن نداده بود.
به خودش می رسید، کمی هم بد دهن بود و نه تنها ماتیک می‌زد، که عرق هم می‌خورد و این یعنی او همه‌ی اِلمان‌های لازم را دارا بود برای آن‌ که کفر آقایان را دربیاورد و دیوانه‌شان کند، و اینها همه توهینی به "کیانِ نرینگی آقایان" بود.
یادمان باشد که بیشترین فاحشه‌های تاریخ معاصر را همین فروغ فرخزاد شنیده است.
نقل قول ار خانم "شهرنوش پارسی پور


دلیل پرهیز تو از اوتوپی و رؤیا
پیری تو نیست.
دلیل پیری تو
پرهیز تو از اوتوپی و رؤیا ست.
فرنگی

هی فرنگی
اوتوپی و رؤیا مال خران است و نه مال خردگرایان و خردمندان.
خردگرایان و خردمندان
اهل علم اند و نه اوتوپی.
جای کموینسم اوتوپیکی را
دیری است که کمونیسم علمی گرفته است.
بهتر هم همین است.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر