۱۴۰۱ اسفند ۲, سه‌شنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۹۳)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

نا پیش بین و غافل و سهل آزما کسان

که به نوخاسته جوان

یا هر ز راه تازه رسی ناگشوده چشم

بیگاه بسپرند چنین مهره گران

 

معنی تحت اللفظی:

کسی که مهره گرانمایه ای از این دست را قبل از موقع مناسب، به بازوی هر نوجوانی و یا هر تازه از ره رسیده ای می بندد، ساده لوح و غافل است و قادر به پیش بینی نیست.

 

۱

سیاوش بدین طریق، از قول حکیم تیز اندیش طوس به عظمت رزم طبقاتی اشاره می کند:

مهره سرخ را باید زمانی بر بازوی کسی بست که بلوغ علمی و عملی و نظری درخور کسب کرده باشد.

 

(اینجا معیار نوینی برای عضوگیری در حزب توده،

تعیین می شود.

هر خری نباید، عضو حزب توده شود.

چون حزب توده، طویله نیست.)

 

شاید سیاوش در این بند شعر، رهبری حزب خویش را به تازیانه انتقاد می بندد و سیاست عضوگیری آن را مبتنی بر ناپیش بینی، غفلت و سهل آزمائی می داند.

دلیل آن به احتمال قوی تجربه پس از کشتار و تخریب رهبری حزب است:

 

۲

ستون فقرات حزب توده

 پس از ضربه وارده بر رهبری حزب، به طرز فجیعی در هم شکست.

سیاوش

به احتمال قوی

تنها ماند و شاهد چرخش تهوع انگیز اعضای حزب خویش به راست گشت.

 

تراژدی مهره سرخ را نباید بازتولید مکانیکی تراژدی رستم و سهراب تصور کرد.

 

در این تراژدی سیاوش

روح زمان معاصر جاری است.

 

این تراژدی به لحاظ فرم و عناصر فرمال همان تراژدی حکیم طوس است، ولی به لحاظ محتوا تراژدی دیگری است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر