۱۴۰۱ بهمن ۲۶, چهارشنبه

درنگی در اندیشه ای (۶۵۲)

چرا سقراط، بزرگترین متفکر یونان در چنین روزی جام زهر را سر کشید 

میم حجری

 

تعدادی از مرگ‌ها وجود دارند که از نظر فرهنگی جایگاه مهمی پیدا می‌کنند

 که

 یکی از آن‌ها مرگ سقراط است. 

در چنین روزی یعنی ۱۵ فوریه ۳۹۹ قبل از میلاد، این متفکر یونانی مجبور به نوشیدن جام شوکران شد. 

اما چرا؟

 عخبار اروپا

برتولت برشت در اثرش تحت عنوان «قصه های آقای کاف»
طنزی نسبت به سقراط دارد که شنیدنی است.
سقراط نماینده ایدئآلیسم ذهنی بوده است.
دلیل اعدام او خطایی بود که او در گسیل واحدهای نظامی تحت فرمانش مرتکب شده بود.
تفکر سقراط به سرش بخورد.
 

آقای کاف، پس از مطالعه محتواکاوانه کتابی در باره تاریخ فلسفه، نسبت به کوشش فلاسفه در زمینه غیرقابل شناسائی بودن اصولی چیزها ابراز انزجار نمود.
 

او گفت: 

 «وقتی که سوفیست ها از همه چیزدانی دم می زدند، بی آنکه چیزی را مطالعه و بررسی کرده باشند، سوفیست شهیری به نام سقراط پا به صحنه نهاد و با گستاخی خودخواهانه ای اعلام کرد: 

«من می دانم که نمی دانم.»

  ایکاش مجالش می دادند که جمله خود را به پایان رساند و بگوید:
  «من هم به مطالعه و بررسی چیزی نپرداخته ام.»

 
  (برای دانستن چیزی باید به مطالعه و بررسی آن پرداخت.)


 او ظاهرا جمله خود را ناتمام رها کرده است.

  شاید هم هلهله و هورای خروشان شنوندگان جمله ناقص او و تداوم دوهزارساله این هلهله و هورا 

مابقی جمله او را بسان سیلی بلعیده است.»

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر