۱۴۰۱ اسفند ۶, شنبه

درنگی در اندیشه ای (۶۶۹)

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen und Text

میم حجری

 

البته آن مرد خود یک مزدور حقیر بود که تنها فرمان ارباب استعمارگرش را عملی می کرد. او ساخته و پردازش شده ی امپریالیسم بود.
ناصر آقاجری


نه.
رضا پهلوی

 فردی ارتشی بوده.
پس از غصب املاک فئودال ها
رضا خان شده است
و
می خواست جمهوری بسازد

که
با مخالفت طرفداران سلطنت قاجار و از آنجمله، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی،

مواجه شده
و
سرانجام 

سلطنت پهلوی را برپا داشته است.

 
هیچ شخصیتی مزدور کسی نیست.
هر طبقه اجتماعی
دیالک تیکی از «ملی» و بین المللی است.

 
نماینده هر طبقه اجتماعی

هم
متحد بین المللی دارد،
بی انکه مزدورش باشد.

 
به قول مش مارکس
سرمایه 

دیالک تیکی از ناسیونال و انترناسیونال 

است.
کار 

هم 

باید 

دیالک تیکی از ناسیونال و انترناسیونال

 باشد.

 
همین رضا شاه که خیلی از ساده لوحان 

 مزدور بریتانیا جا می زنند
بر ضد امپریالیسم انگلیس و فرانسه و امریکا و غیره
متخد نازیسم (فاشیسم آلمان) می شود 

تا 

از جنگ نازیسم بر ضد شوروی حمایت کند.

 
دانشگاه تهران را فاشیسم آلمان ساخته است.

 
محمدرضاشاه 

هم
متحد طبقاتی بورژوازی امپریالیستی بود و نه نوکرش.
همان امپریالیسمی که فوندامنتالیسم را بر او ترجیح داد

و

محمد رضا بدون حمایت امپریالیسم تسلیم و سرنگون شد.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر