۱۴۰۱ اسفند ۴, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (الف) آزادی (اختیار) (۲)

 

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱۲

·    به قول لنین، «ضرورت با استحاله به آزادی (جبر یا استحاله به اختیار) محو نمی شود.»

 

(جبر، اوبژکتیو (عینی) و مطلق است.

اختیار (آزادی) اما سوبژکتیو و نسبی است.

برای اینکه اختیار تابع آگاهی بشر به واقعیت لایتناهی عینی است و آگاهی بشر به واقعیت لایتناهی عینی نسبی است.

مترجم)

 

۱۳

·    به قول انگلس، «آزادی (اختیار) نه در استقلال رؤیایی از قوانین طبیعی (جبر، ضرورت)، بلکه در شناخت این قوانین و در امکان استفاده پلان مندانه (نقشه مندانه) از این قوانین برای نیل به اهداف خویش است.»

 

۱۴

·    پیش شرط آزادی به مثابه وضع جامعتی (رایش آزادی) عبارت است از درک آزادی به مثابه روندی جامعتی.

 

۱۵

·    تبدیل جامعه از رایش ضرورت (جبر) به رایش آزادی، فقط زمانی امکان پذیر می گردد که انسان ها، نه فقط به شناخت قوانین طبیعی، بلکه ضمنا به قوانین جامعتی نایل آیند و حیات جامعتی را پلان مندانه و آگاهانه تنظیم کنند.

 

۱۶

·    در تاریخ تاکنونی تا برقراری سوسیالیسم، ضرورت (جبر) جامعتی از تضاد اراده های منفرد بیشمار نشئت می گرفت و به مثابه «قدرتی ناآگاه و بی ارده» نمودار می گشت. (انگلس)

 

۱۷

·    در سوسیالیسم، اما ضرورت جامعتی به میزان رشد یابنده ای در مطابقت با اراده زحمتکشان قرار دارد.  

 

۱۸

·    این روابط را قبل از همه، حزب مارکسیستی ـ لنینیستی پدید می آورد.

·    حزبی که طبقه کارگر تحت رهبری اش به رسالت تاریخی خویش جامه عمل می پوشاند.

 

۱۹

·    طبقه کارگر با استقرار قدرت سیاسی اش، مناسبات تولیدی سرمایه داری را از بین می برد و با مناسبات تولیدی سوسیالیستی جایگزین می سازد.

·    طبقه کارگر بدین طریق، شالوده ناآزادی در سرمایه داری را، یعنی بردگی مبتنی بر دستمزد کاپیتالیستی را از بین می برد.

 

۲۰

·    در این روند، همه زحمتکشان به طرز رشد یابنده ای به شناخت قوانین جامعتی نایل می آیند.

·    یعنی از نادانی رهایی می یابند و بدین طریق، لیاقت کاربست پلان مندانه آن قوانین را و واقعیت بخشی به آزادی جامعتی را کسب می کنند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر