۱۴۰۱ اسفند ۶, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (پ) پیوند عینی (۲)


پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

    مقوله پیوند در فلسفه آنتیک

(جهان باستان کلاسیک)

 

·    جهان به نظر فلاسفه یونان باستان، کل پیوند مندی جلوه می کرد.

·    اما آنها پیوند فراگیر کلی پدیده های طبیعی را به قول مارکس و انگلس، «در چیزهای منفرد به اثبات نرسانده بودند.

·    این نظر آنها بیشتر نتیجه نگرش بی واسطه آنان  بود.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۹، ص ۳۳۳)

 

مقوله پیوند در فلسفه هراکلیت

 

هراکلیت

(۵۵۰ ق. م. ـ ۴۸۰ ق. م.) 

فیلسوف ماقبل سقراطی یونان

 

·    به قول مارکس و انگلس، «این نگرش بی واسطه، ابتدائی و عامیانه ـ اما اصولا درست ـ آنها در باره جهان، برای اولین بار توسط هراکلیت به روشنی تمام اتبیین یافته است:

·    همه چیز هم هست و هم نیست.

·    زیرا همه چیز جاری است.

·    زیرا همه چیز دستخوش تغییر مدام است.

·    زیرا همه چیزدر حال شدن و فنا شدن است.

 

۲

·    این نگرش، اما اگرچه خصلت عام تصویر کلی پدیده ها را به درستی درک می کند، با این حال، برای توضیح جزئیات آنها  کفایت نمی کند.

·    جزئیاتی که تصویر کلی از جمع آنها ترکیب شده است.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۲۰)

 

۳

·    برای توضیح این جزئیات، باید آنها را از پیوند طبیعی و تاریخی شان جدا کرد و هر کدام را به تنهائی، بنا بر چند و چون آن، بنا بر علل خاص و غیره آن مورد بررسی قرار داد.

 

۴

·    این بررسی عمدتا تجزیتی ـ تحلیلی (آنالیتیکی) را علوم طبیعی، به ویژه از نیمه دوم قرن پانزدهم به بعد، به عهده می گیرند.

 

۵

·    یعنی از زمانی که بنا بر حوایج شیوه تولید نوپای سرمایه داری، خود را از قید و بندهای اسکولاستیک آزاد می سازند، که برای جزم های عقیدتی ارزش بیشتری قائل بود، تا به دانش مبتنی بر تجربه و تجزیه و تحلیل پدیده های طبیعی.

 

۶

·    این شیوه کار علمی مبتنی بر تجزیه و تحلیل، گرد آوری فاکت ها و طبقه بندی آنها ـ علیرغم موفقیت و پیشرفت چشمگیرش ـ  انسانها را به «درک چیزها و پدیده های طبیعی در فردیت آنها و در خارج از پیوند فراگیر کلی آنها معتاد ساخته است.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۲۰)

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر