۱۴۰۰ آذر ۱۴, یکشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۸۰)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین
 

فصل ششم

تولد جهان بینی نوین

ادامه

 

۱۱

مارکس

معارف درج شده در «ایده ئولوژی آلمانی»

 را

بعدها

به شرح زیر جمعبندی کرده است:

«نیروهای مولده جامعه

در

مرحله معینی از رشد خود

با

مناسبات تولیدی موجود

در

تضاد

قرار می گیرند.

 

به زبان حقوقی

نیروهای مولده جامعه

با

مناسبات مالکیت

در

تضاد

قرار می گیرند.

 

مناسباتی

که

نیروهای مولده

تا آن زمان

در

چارچوب شان حرکت کرده اند.

 

این مناسبات تولیدی

در مرحله معینی از رشد نیروهای مولده

به

قید و بندی بر دست و پای آنها مبدل می شوند.

 

 

آنگاه

دوران انقلابات اجتماعی

آغاز می شود.

 

(مناسبات تولیدی

را

مارکس و انگلس

فرم

ویا

 قالب

تصور می کنند

و

نیروهای مولده

را

محتوا.

با رشد محتوا

فرم و قالب موجود

برایش تنگ و تنگتر می شود

و

به

انفجار فرم

(انقلاب اجتماعی)

منجر می شود.

به همان سان که کفش و جوراب و لباس کودکان

پس از رشد جسمی شان

برای شان تنگ می شوند و جر می خورند.

مترجم)

 

با تغییر زیربنای اقتصادی

(مناسبات تولیدی و یا مناسبات مالکیت)

کل روبنای غول آسا

(دولت و مذهب و حقوق و قضاوت و هنر و غیره)

دستخوش تحول تدریجی و یا سریع می شود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۳، ص ۹)

 

 

مارکس و انگلس

با

این کشف

 (کشف تز درک ماتریالیستی تاریخ. 

مترجم)

به

همه مسائلی تاریخی ـ فلسفی

 که

فلاسفه و جامعه ـ تئوریسن های پیشین

طرح کرده بودند، ولی به حلشان قادر نگشته بودند،

راه حل معتبر عرضه می دارند.

 

از این به بعد است

که

علوم جامعتی

پایه و شالوده علمی واقعی کسب می کنند.

 

(کشف تز درک ماتریالیستی تاریخ

به

تأسیس جامعه شناسی علمی

منجر می شود.

به

عبارت دیگر

علوم جامعتی

از این به بعد

به

علومی از طراز علوم طبیعی و تجربی و ریاضی 

 مبدل می شوند.

مترجم)

 

اکنون

ماهیت مبارزه طبقاتی در جامعه مدرن

و

قبل از همه

نقش پرولتاریا

همه جانبه تر و فراگیرتر از «کتب سال آلمانی ـ فرانسوی» و «خانواده مقدس»

اثبات می شوند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر