پروفسور دکتر رولف ماکس
(۱۹۷۵)
برگردان
شین میم شین
فصل سوم
توسعه و تکامل طبقه کارگر چین و تبدیل گشتن آن به فاکتور سیاسی و اجتماعی اصلی جامعه
به مثابه مسئله اجتماعی هسته ای (مرکزی، اصلی)
ادامه
ج
۱
· شعور کارگران در چین، هنوز به میزان نیرومندی در فرم های (چارچوب های) فکری سنتی سیر می کند.
۲
· بخش اعظم اعضای این طبقه با ایده ئولوژی سنتی پیوند تنگاتنگی دارد.
۳
· این مسئله خود را، نه فقط در این نمایان می سازد که در تفکر راسیونال (عقلی) این بخش از طبقه کارگر چین، عناصر نیرومندی از ایده ئولوژی غیر پرولتری و سنتی وجود دارند، بلکه ضمنا خود را در عوامل زیر نمودار می سازد:
الف
· در خصلت عالم عواطف و احساسات آن
ب
· در خصلت وضع پسیکولوژیکی آن
پ
· در طرز رفتار آن
ت
· در طرز واکنش آن به پدیده های اجتماعی
ث
· در نوع و اندازه انطباق اجتماعی (همرنگ سازی) آن
۴
· نقش تعیین کننده در این زمینه، از آن شرایط زیر است:
الف
· در چین سنتی، نهادهای اجتماعی (منظور از نهادهای اجتماعی نه فقط دولت، بلکه همچنین خانواده سنتی است که به لحاظ ایده ئولوژیکی نقش فراگیر مؤثری به عهده داشته است) و ایده ئولوژی سنتی انسان ها را چنان تربیت می کنند که آنها خود را به مثابه عنصری از هارمونی یونیورسال (هماهنگی عام) تلقی می کنند.
ب
· این طرز تربیت سنتی، نتایج اجتماعی ـ پسیکولوژیکی نهایی در پی داشته است که به میزان بسیار نیرومندی توسعه شناخت هویت فردی خود با شناخت توده خلق در تضاد تصور شده است.
۵
· در نتیجه خامی (عدم بلوغ) ساختار طبقاتی، وقوف به خصلت طبقاتی جامعه و وقوف به خصلت طبقاتی قدرت دشوار می گردد.
۶
· این وقوف به خصلت طبقاتی جامعه و خصلت طبقاتی قدرت، اما پیش شرط صرفنظرناپذیری برای توسعه خودشناسی طبقه کارگر به مثابه یکی از عناصر مهم و ماهوی شعور طبقاتی است.
ح
۱
· متمایزیت و ناهمگونیت (هتروژه نیته) اجتماعی و ایده ئولوژیکی درونی چشمگیر طبقه کارگر چین، بیانگر آن است که روند تشکیل این طبقه از مجموعه جمعیت کشور همچنان و هنوز در جریان است.
۲
· این پدیده نه تنها ناشی از پیوندهای اجتماعی و ایده ئولوژیکی بخش مهمی از طبقه کارگر چین با اقشار غیر پرولتری، بلکه علاوه بر آن، ناشی از سطح توسعه فنی نازل (عقب ماندگی) کشور چین و در نتیجه ناشی از رابطه نسبتا ناچیز طبقه کارگر چین با نیروهای مولده مدرن و ضمنا ناشی از امکانات هماندیشی رشد نیافته (توسعه نازل یافته) در مقیاس کشوری است.
۳
· این متمایزیت و ناهمگونیت (هتروژه نیته) که در روند شکلگیری (فرم یابی) اجتماعی و ایده ئولوژیکی طبقه کارگر چین باید از بین برود، خود را قبل از تأسیس جمهوری خلق چین، ضمنا در پدیده های پارتیکولاریسم استانی و منطقه ای و در حفظ و ماندگار سازی (کنسرو کردن) آن به واسطه به اصطلاح پیوندهای تیمی و یا باشگاهی (دانشجویی) نشان داده است.
۴
· این کردوکارها مانع توسعه شناخت مسائل زیر می شوند:
الف
· مانع توسعه شناخت این مسئله می شوند که منافع کلیه کارگران کشور یکسان است.
(وحدت در منافع طبقاتی.
مترجم)
ب
· مانع توسعه شناخت این مسئله می شوند که کلیه کارگران همه با هم، طبقه اجتماعی واحدی را تشکیل می دهند.
· طبقه ای که با اقشار اجتماعی دیگر تفاوت دارد.
۵
· درجه نازل علمی گشتن تولید در چارچوب تمامجامعتی و این حقیقت امر که بخش اعظم طبقه کارگر چین تحت شرایط فنی مانوفاکتوری (صنایع دستی کوچک) کار می کند، بر عناصر شعورین سنتی، تأثیر کنسرواتیو (ضد انقلابی، ارتجاعی) می گذارد و بر شناخت ضرورت تاریخی روند به طرز آگاهانه علمی شده ی مناسبات تولیدی، تأثیر بازدارنده می نهد.
*****
۵
· در جوار واقعیات اموری که تشکیل لیاقت تجزیه و تحلیل پیوند های جامعه ای بزرگتر و روند های عام را دشوار می سازند، سلسله ای از فاکتورهای (عوامل) مناسب برای بلوغ سیاسی ـ ایده ئولوژیکی طبقه کارگر چین وجود داشته اند که به شرح زیر بوده اند:
الف
· تأسیس نسبتا زود حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱
ب
· تمرکز کارگران در چند مرکز صنعتی انگشت شمار
پ
· تمرکز کارگران در شهرهای ساحلی (بندری)
پ
· قبل از هر چیز، کمک کومینترن
ت
· و پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، کمک اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیست شوروی.
۶
· حزب کمونیست چین می بایستی از این فاکتورهای مناسب و مثبت برای شکل دادن (فرم بخشی) سیاسی ـ ایده ئولوژیکی به طبقه کارگر چین بهره برگیرد و بر تأثیرات منفی عقب ماندگی اجتماعی ـ اقتصادی فوق الذکر چین غالب آید
(در کشورهای سوسیالیستی
حتی
در آلمان دموکراتیک
جای دایرة المعارف روشنگری ایرانی
خالی بوده است.
در نتیجه
فوت و فن تفکر مفهومی تمرین نشده و تعلیم داده نشده است.
مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر