شین میم شین
باب اول
در عدل و تدبیر و رأی
حکایت نوزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۰)
بخش ششم
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
شجاعت نیاید مگر زان دو یار
که افتند در حلقه کارزار
دو همجنس همسفره همزبان
بکوشند در قلب هیجا به جان
که ننگ آیدش رفتن از پیش تیر
برادر به چنگال دشمن اسیر
معنی تحت اللفظی:
پیش شرط شجاعت
مردن در میدان است.
مشخصه شجاعان
همجنسی، همسفرگی و همزبانی و جنگ در میدان است.
شجاعان
از
تیر دشمن پرهیز نمی کنند،
وقتی که برادرشان اسیر در دست دشمن باشد.
سعدی
در این ابیات شعر،
به
وفاداری در عرصه پیکار
فرامی خواند،
به
عشق به همرزم و از خودگذشتگی.
تنها کسانی شجاع نامیده می شوند که در میدان جنگ بیفتند و از فرار ننگ داشته باشند.
البته
این شعار سعدی
فقط شامل حال سواران و سربازان می شود،
نه
شامل حال شعرا و شاهان و ایدئولوگ های طبقه اشراف بنده دار، فئودال و روحانی.
وگرنه خود سعدی با حمله مغول
همانند پادشاه محبوبش
پا به فرار می گذارد:
سعدیا، حب وطن، گرچه حدیثی است، صحیح
نتوان مرد به سختی، که من اینجا زادم.
معنی تحت اللفظی:
وطن پرستی بد نیست.
ولی
سختی کشیدن در وطن
هم
مصلحت نیست.
عبدالعظیم قریب،
مثل همه فئودال زاده های شریف
حتی فرار شاه را توجیه می کند:
شاه پا به فرار می نهد تا مملکت خراب نشود.
این منطق طبقه اشراف بنده دار و فئودال و روحانی
در سراسر جهان است.
آنها از فرط وطن پرستی دست به مقاومت نمی زنند،
تا وطن عزیزشان خراب نشود.
همین استدلال را بورژوازی فرانسه به هنگام حمله فاشیست های آلمان و اشغال آن کشور
بر زبان آوردند،
اما پس از شکست فاشیستها
به ویتنام حمله کردند
و بعد از شکست در دین بین فو
پرچم استعمارگری را به آمریکائی ها دادند و پیشنهاد پرتاب بمب اتمی بر هانوی را به رئیس جمهور آمریکا.
سؤال
بار اصلی مقاومت ضد فاشیستی را در فرانسه و دیگر کشورها
طبقه بی وطن و بی همه چیز معروف به (۱) بر دوش مجروح خویش کشید.
جواب
بار اصلی مقاومت ضد فاشیستی را در فرانسه و دیگر کشورها طبقه بی وطن و بی همه چیز معروف به پرولتاریا بر دوش مجروح خویش کشید.
تاریخ بشری
از
قانونمندی عینی خارائین
برخوردار است
و
مفاهیم مرز جغرافیائی نمی شناسند،
فقط در قوالب (واژه های) متفاوت تبیین می یابند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر