۱۴۰۰ آذر ۱۳, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۷۹)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین
 

فصل ششم

تولد جهان بینی نوین

 

۱۰

جهان بینی نوین

 

مارکس و انگلس

در

دستنوشته چندین صد صفحه ای شان

اعلام داشتند

که

انسان ها

قبل از پرداختن به سیاست، علم، هنر و یا مذهب،

باید

بخورند، بنوشند، در سرپناهی و مسکنی سکنی گزینند و لباسی بپوشند.

 

(رفع حوایج مادی بی چون و چرا:

خوراک و پوشاک و مسکن.

سعدی

هم

به

این درک ماتریالیستی تاریخ واقف بوده است:

«مرا بوسه»

گفتا:

«»به تصحیف ده

که

درویش

را

توسه از بوسه به.

به خدمت منه دست بر  کفش من

مرا نان ده و کفش بر سر بزن

کرامت

جوانمردی و نادهی است

مقالات بیهوده

طبل تهی

است.

https://ganjoor.net/saadi/boostan/bab2/sh18

 

مترجم)

 

مارکس و انگلس

اثبات کردند

که

تولید مادی

یعنی

هر مرحله توسعه اقتصادی هر خلق

شالوده (پایه) و آغازگاه تشکیل جامعتی اش

را

تشکیل می دهد.

 

مارکس و انگلس

در

 جریان بررسی های شان

به این نتیجه رسیدند

که

ایده ها و اندیشه های فلسفی، تاریخی و غیره

و

مناسبات قضایی ـ حقوقی و سیاسی

و

یا

فرم های دولتی

را

نمی توان

با

توجه به خود آنها

درک کرد و توضیح داد.

 

ایده ها و اندیشه های فلسفی، تاریخی و غیره

و

مناسبات قضایی ـ حقوقی و سیاسی

و

یا

فرم های دولتی

و

به طور کلی،

کل توسعه جامعه بشری

در

تحلیل نهایی

ریشه همه آنها

در

شرایط اقتصادی

قرار دارد.

شرایط اقتصادی ئی که انسان ها تحت شان زندگی می کنند.

 

(به زبان دقیقتر و بهتر

ایده ها و اندیشه های فلسفی، تاریخی و غیره

و

مناسبات قضایی ـ حقوقی و سیاسی

و

یا

فرم های دولتی

و

به طور کلی،

کل توسعه جامعه بشری

باید

تحلیل ماتریالیستی ـ تاریخی شوند.

مترجم)

 

مارکس و انگلس

در

«ایده ئولوژی آلمانی»

توضیح دادند

که

«تعیین کننده زندگی

نه

شعور،

بلکه بر عکس،

تعیین کننده شعور،

زندگی است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۲۱۳)

 

(مارکس و انگلس

با این جمله

به

مسئله اساسی فلسفه در عرصه جامعه بشری

پاسخ ماتریالیستی

می دهند

و

حساب ماتریالیسم خود

را

از

حساب همه ماتریالیسم های دیگر

جدا می کنند.

مترجم)


سؤال

اکنون

این بود

که

نقش تعیین کننده تولید

در

حیات جامعتی

یعنی

در

تاریخ بشری

چگونه عرض اندام می یابد؟

 

مارکس و انگلس

جواب دادند:

میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

پیوند قانونمند و تأثیر متقابل قانونمند

وجود دارد.

 

منظور مارکس و انگلس

از

نیروهای مولده

(انسان ها با دانش تجربی تولیدی  و مهارت های کردوکاری شان

و

وسایل تولید

که

به

کمک آنها

نعمات مادی تولید می شوند،

یعنی مواد خام، ابزارهای کار، ماشین ها (دستگاه های تولید))

بود

و

منظورشان

از

مناسبات تولیدی

(مناسبات میان ـ انسانی بود

که

در

روند تولید، مبادله و توزیع نعمات مادی

تشکیل می یابند.)

 

(به زبان علمی تر و بهتر

دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

عام ترین، کلی ترین و مهمترین دیالک تیک جامعه بشری است

و

نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن نیروهای مولده است.

مترجم)

 

تجارب تاریخی

دال

بر این اند.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر