۱۳۹۸ دی ۱۳, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۲۰۸)


شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت پنجم
ادامه

۱
چو می بگذرد جاه و ملک و سریر
نبرد از جهان دولت، الا فقیر.
  
معنی تحت اللفظی:
ملک و جاه و مقام
اعتباری ندارند.
بنابرین
سعادت از آن کسی است که چیزی ندارد.

 این بیت شعر می تواند در فرصتی دیگر
و
به
بهانه ای دیگر،
حتی
 از
 زبان خود سعدی
صادر شود.

مثال:
به سرو گفت کسی:
«میوه ای نمی آری!»
جواب داد، که آزادگان تهیدست اند.
معنی تحت اللفظی:
کسی از بی باری سرو
انتقاد کرد.
سرو
ادعا کرد
که
پیش شرط آزادگی بی باری است.

خمینی
جلاد جماران و نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی اشرافیت فئودال
همین جواب سرو
را
تکرار کرده است:
اقتصاد
مال خر است.

کار تولیدی
در
ایده ئولوژی طبقات حاکمه برده دار و فئودال
ننگ
است.

به
همین دلیل کار تولیدی
به
عهده توده های برده و رعیت
گذاشته شده است
و
نه
به
 عهده
اشراف و اعیان و علما و فقها و نجبا
(آزادگان انگل و مفتخور)


دیوان حافظ از این مزخرفات 
 پر است:

ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم
با پادشه بگو، که روزی مقدر است.

معنی تحت اللفظی:
فقر و قناعت
فخر انگیزند.
به
پادشاه بگو
که
روزی مقدر است.
اگر او ندهد، کس دیگری می دهد.

حافظ
در
 این بیت غزل،
پادشاه
را
واسطه روزی رسانی
محسوب می دارد
و
به
فقر و قناعت
فخر می فروشد.

یعنی
دست به عوامفریبی می زند.

چون
او
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
 شکل دیالک تیک قناعت و سربلندی بسط می  دهد
و
 نقش تعیین کننده
را
از
آن ریاضت (فقر و قناعت)
می داند
 و
رزاقیت خدا
را
مورد تأکید قرار می دهد.

از زبان سوسن آزاده ام، آمد به گوش
کاندرین دیر کهن، کار سبکساران خوش است.

معنی تحت اللفظی:
سوسن آزاد
گفت:
در این دنیا حال فقرا خوش است.

محتوای این بیت شعر حافظ
همان محتوای سخن تکله
در
 بیت شعر سعدی
است

حافظ
در
 این بیت غزل،
 دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دیالک تیک جهانداران و سبکساران بسط می  دهد
و
 نقش تعیین کننده را از آن توده (سبکساران)
می داند.

این
وارونه سازی بی شرمانه حقایق اجتماعی
 است.

این
دروغ محض
 است.

اگر خواجه به یاوه خود باور دارد،
 باید
غلام هایش
 را
 آزاد کند
و
شبی چند
 زیر پل
بخوابد
 و
 برای نمردن از گرسنگی
به
گدائی برود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر