پروفسور دکتر رولف ماکس
برگردان
شین میم شین
فصل پنجم
رابطه منفی و خصمانه مائوئیسم
با
رسالت تاریخی
طبقه کارگر
مطابقت محتوای اجتماعی سیاست داخلی نیروهای گرد آمده دور
مائوتسه تونگ
با
سیاست خارجی آنها.
ادامه
۷۰
· پس از آنکه «جهش بزرگ به پیش»، ضربات مهلکی بر
تولید صنعتی و کشاورزی وارد آورد، در سال ۱۹۶۰ ـ ۱۹۶۱ انجام اقدامات تنظیمی در عرصه
اقتصاد ملی، ضرورت بی چون و چرا کسب کرد.
۷۱
· این بیانگر اوج بحران عمومی مائوئیسم بود.
۷۲
· مائوئیست ها ـ تحت تأثیر قوانین و پارامترهای
جامعه ای (اجتماعی) ـ مجبور به انجام اقداماتی شدند که که با تصورات جامعه ای
بنیادی مائوئیسم در تضاد قرار داشتند:
الف
· مثلا با موضع ولونتاریستی (اراده گرایی)
مائوئیسم نسبت به نیروهای محرکه توسعه جامعه ای (اجتماعی) منافات داشتند.
ب
· مثلا با طرح سوبژکتیویستی ـ اوتوپیکی مائوئیسم
در زمینه همسطح و همتراز سازی (ماله کشی) اجتماعی تصنعی منافات داشتند.
۷۳
· اینجا مکانیسمی خود را نشان همگان داد که نیروهای
گردآمده دور مائوتسه تونگ با آن مکانیسم، نسبت به پدیده های جامعه ای (اجتماعی) و
قبل از همه نسبت به طرز عمل قوانین جامعه ای عینی که با طرح ایده ئولوژیکی بنیادی
مائوئیسم در تضاد قرار دارد، واکنش نشان دادند.
۷۴
· پیش زمینه این واکنش ها، آزمون مبتنی بر انگیزه
های شووینیستی ـ ابر قدرتی نیروهای گردآمده دور مائوتسه تونگ بوده است.
۷۵
· هدف و
آماج نیروهای گردآمده دور مائوتسه تونگ، پیشبرد
تصورات سوبژکتیویستی و غیر علمی خود بوده است که در نهایت بر ضد واقعیت
جامعه ای (اجتماعی) و بر ضد سمت و سوی توسعه عینی آن بوده است.
۷۷
· ریشه بحران عمومی مائوئیسم در اینجا و در تضاد
مائوئیسم با نیروی سیاسی و اجتماعی دوران ما قرار دارد.
۷۸
· این آزمون مائوئیسم بر ضد واقعیت، یعنی بر ضد
پیشرفت تاریخی در چین و در جهان، همیشه و قاعدتا به ناکامی منجر می شود.
· باید هم منجر می شد.
· باید هم به «اختلالاتی» در سیاست مائوئیستی منجر
می شد.
۷۹
· این امر (بروز اختلالات در سیاست مائوئیستی) به
نوبه خود منجر بدان می شود که گروه مائو مانور دهد و در عرصه استراتژیکی و تاکتیکی،
خود را همرنگ سازد و دست به تصحیحاتی بزند تا شرایط جدیدی برای پیشبرد آماج
شووینیستی اصلی اش پدید آورد.
۸۰
· هدف گروه مائو همیشه نوعی عقب نشینی برای شروع آزمون
جدید جهت حرکت بر ضد قوانین عینی و بر ضد
حامل سیاسی و اجتماعی پیشرفت تاریخی بوده است.
۸۱
الکسی متوه جویچ رومجانژف
(۱۹۰۵ ـ ۱۹۹۳)
جامعه شناس و اکونوم شوروی
· رومجانژف می نویسد:
· «مائوتسه تونک (همانطور که خودش می نویسد) از
طریق «آزمون و خطا» به «تئوری توسعه دولتیشکل» اقتصاد، رسیده است.
۸۲
· رومجانژف اظهارات زیر مائوتسه تونگ را خاطرنشان
می شود:
· «ما قبلا
نیز برنامه ریزی (پلان) می کردیم.
· اما در ان زمان تشریک مساعی معیوبی از هر نوع
صورت می گرفت.
· برنامه ریزی (پلان) ما یا بالاتر و یا پایین تر
از حد عینی بود.
· ما کورکورانه دست به کار می شدیم و آنجا متوجه
می شدیم که چگونه می توان بهتر برنامه ریزی کرد.
· بعد از طی مسیر پیچاپیچ (غلط) و رسیدن به تئوری
توسعه دولتیشکل، کله های خود را به کار می انداختیم و زور می زدیم تا به دنبال
متدهای مختلف بگردیم.»
· (رومجانژف، «منابع و توسعه ایده مائوتسه تونگ»، ص
۲۷۵)
۸۳
· کاتوشف راجع به همین مسئله به شرح زیر ابراز نظر
کرده است:
· «رهبری چین نه فقط یک بار، مجبور شده که به مدد
اقدامات عملی به برونرفت از بن بست نایل آید.
· هم بعد از «جهش بزرگ به پیش» و هم اکنون پس از
«انقلاب فرهنگی»
· این به معنی برگشت عام به بنیان های برنامه ریزی
(پلان)، رعایت عناصر محاسبه اقتصادی و غیره بوده است.
· این به معنی تمکین (به اندازه معینی) به الزامات
قانونمندی های عینی ساختمان سوسیالیستی جامعه بوده است که ضمنا با طرح های عملا ضد
علمی مائوئیسم در تضاد قرار داشته است.»
· (کاتوشف، «سیستم سوسیالیستی جهانی: گرایشات اصلی
در توسعه» در مجله «کمونیست»، ۱۹۷۲، شماره ۵، ص ۱۸. به زبان روسی)
۸۴
· این فرم عقب نشینی و انگیزه های بنیادی آن،
ماهیتا در خدمت خط شووینیستی اصلی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر