۱۳۹۶ خرداد ۲۶, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (559)

 
 
پروفسور دکتر فریدریش تومبرگ  
(۱۹۳۲)  
  
فصل یازدهم 
اتیک 
(اخلاق)  
برگردان
 شین میم شین
    
پیشکش  
به  
خاطره خروشان

 
سرهنگ سیامک


بخش ششم
نظرات اتیکی در برنامه حداقل کومونیکاسیون زبانی

قسمت دوم
فاتحه خوانی هرمه نویتیکی بر تضادها

۱
·      فلاسفه زبانتحلیلی به پیروی از سنت پوزیتیویستی، برای مدت مدیدی، خیال می کردند که می توانند اقدامات اخلاقی ئی را که بطور راسیونال (عقلی)، غیرقابل استخراج اند، به مدد عینیت علم معینی از سلطه فلسفه حیات اگزیستانسیالیستی خارج سازند و هنجارهای اتیکی (اخلاقی) را که آنها می خواستند به مثابه پدیده ای  قابل درک در استفاده زبانی تجزیه و تحلیل کنند، از بیخ و بن براندازند.

۲
·      اثرات وخیم انقلاب علمی و فنی در متن سیاست سودجویی گرا اما سلسله ای از فلاسفه و علمای متأثر از زبانتحلیل را بر آن داشت که مسئله مسئولیت علم برای بقای بشریت را با جدیت تام و تمام مطرح سازند. 

۳
·      مسئله گزاری های اتیکی که از کاربست نتایج پژوهش های علمی و از کاربست پذیری بسط یابنده نتایج پژوهش های علمی، حیات روزمره تک تک افراد انسانی را تحت تأثیر بیواسطه قرار می داد، به طرز روزافزونی تعیین کننده ی بحث همگانی شد و وارد ایزوتریک رشته فلسفه شد.

·      (ایزوتریک به تعلیمات فلسفی محدود به محفل معینی اطلاق می شود.
·      ضد آن، اگزوتریک است که درش به روی عموم باز است.
·      ایزوتریک به طرز شناخت عرفانی هم اطلاق می شود.
·      مترجم) 

۴
·      نگرانی از تخریب محیط زیست در اثر آلودگی به مواد شیمیایی، هراس از مانی پولاسیون انسان ها به ترفند بیوتکنولوژیکی و بالاخره هراس از جنگ هسته ای بشریت نابودگر، به اتخاذ موضع اعتراض عمومی اخلاقی در کشور های سرمایه داری منجر شدند که در ابتکارات شهروندان به صورت تظاهرات توده ای و یا بطور ساده در طرز رفتارها و فرم های زیستی در «آلترناتیو» های کم وبیش شلم شوربا نمودار گردید.

۵
·      در این تظاهرات بلحاظ اوبژکتیو (عینی) ضد مونوپولیستی (ضد انحصارات سرمایه داری)  و بلحاظ سوبژکیتو، چه بسا ضد تکنیک (فن) و بروکراسی بطور کلی که در جنبش بین المللی صلح به اوج رسید، ضمن رشد قسمی آگاهی سیاسی، اثرگزاری طرز نگرش فلسفه حیات به چشم می خورد که تا حد ریگوریسم (سماجت) در امتناع سختگیرانه از هر نوع اجتماعیت منظم همزیستی انسانی فراگیر اوج می گرفت.

۶
·      در این اوضاع مبتنی بر تخریب فرم های بنیادی همرأیی روزمره، فلسفه نمی توانست بطرز کم وبیش تحلیلگرانه از زبان روزمره استفاده کند تا همه را به احساس مسئولیت سوق دهد.
·      به همین دلیل چگونگی مسئله مبادله فکری (کومونیکاسیون) عملی ـ حیاتی بطور کلی را طرح شد. 

۷
·      گروهبندی هایی از قبیل قبل از همه گروه ارلانگر به اتخاذ موضع هرمه نویتیکی دیلتی و چسباندن آن به گرایشات زبانتحلیلی انگلوساکسونی در صدد اعاده اعتبار به فلسفه عملی بر آمدند و به دنبال امکان تفاهم عملی گشتند.
·      به دبنال «بحث» منطقی و یا فنومنولوژیکی گشتند.
·      البته نه، با رفتن از سیستم هنجاری کم و بیش حقیقی تلقی شده و یا حقیقی به نظر رسیده، بلکه با محدود ساختن خویش به یافتن قواعدی برای استدلال منطقی که آماجش نیز نه، اثبات هنجارهای عینی، ولی قابل قبول برای همه شرکاء در بحث، بلکه دادن پیشنهادهای عملی عقلی بود.

·      بدان سان که بویژه لورنس (۱۹۱۵) مطرح ساخت:
·      اکنون باید هنجارهای زبانتحلیلی معینی وارد بازی شوند.
·      برای اینکه علم را اساسا نمی توان عاری و آزاد از ارزش تلقی کرد.
·      حداقل باید موضع معین آمادگی به تفاهم و تحمل شرایط لازم برای رسیدن به تفاهم، پیش شرط قرار داده شود.

۸
·      در همین وسیله اما اماجی نهفته است:
·      آماج این افراد از بین برداشتن اختلاف نظرها ست.
·      چون این افراد اختلاف نظرها را موجب مبارزات اجتماعی می دانند.
·      به زعم این افراد، باید با آمادگی به تفاهم و با آماده سازی به همزیستی عاری از تضاد، تبر بر ریشه اختلافات نظری فرود آید. 

۹
·      همه این حضرات بر این نظرند که جای قهر (خشونت) را باید زبان بگیرد.

·      (زبان به عوض مشت و تفنگ و هجوم و تسخیر قدرت سیاسی. مترجم.)

۱۰
·      همه این حضرات بر این نظرند که که پراتیک (عمل، کنش) مطلوب، استفاده درست از زبان است.
·      هابرمس از «بحث عاری از سلطه» دم می زند.
·      هدف حضرات باز کردن جا برای زبان و بحث عاری از سلطه است.

۱۱
·      به زعم حضرات جنبش اول روشنگری شکست خورده است.
·      اکنون نوبت به روشنگری دوم رسیده است. 

۱۲
·      اما دیری است که روشنگری ستیزی دوباره تقویت شده و به کار افتاده است.
·      نیروهای کنسرواتیو (محافظه کار، ضد انقلابی) در تلاش اند تا سیاست و تربیت را به تبلیغ «ارزش های بنیادی» مکلف سازند.
·      چه بسا به طور سطحی و صوری حتی به سنن بورژوایی مترقی آغازین روی آورده اند تا اخلاق همگانی دست نخورده را به دم شیوه تولید کاپیتالیستی (به مثابه تنها بنیان مشروع جامعه دموکراتیک) ببندند. 

۱۳
·      در پشت این پرده اخلاقی، منافع مستور طبقه حاکمه کمین کرده است.
·      تبعیت بی چون و چرا از منافع طبقه حاکمه امپریالیستی. 

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    به همین دلیل چگونگی مسئله مبادله فکری (کومونیکاسیون) عملی ـ حیاتی بطور کلی طرح شد.

    پاسخحذف