۱۳۹۶ خرداد ۲۱, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (553)

 
پروفسور دکتر فریدریش تومبرگ  
(۱۹۳۲)  
  
فصل یازدهم 
اتیک 
(اخلاق)  
برگردان
 شین میم شین
    
پیشکش  
به  
خاطره خروشان

 
سرهنگ سیامک

بخش پنجم
رستاوراسیون اپریوریسم اتیکی
(احیای ماوراء التجربه اخلاقی)

قسمت اول
نئوکانتیانیسم

۱
·      اتیک و اخلاقفلسفه در جامعه طبقاتی، هر چقدر هم انسانی ـ عمومی (عام) جلوه گر شود، همواره بیانگر منافع این و یا آن طبقه اجتماعی خواهد بود.
·      این حکم در حق اتیک کانت هم صادق است که مبتن بر مقولات امری (امپراتیو) کاملا فرمال و خالی از هر تعین اجتماعی است و فقط بیانگر امر به معروف های اخلاقی است.

۲
·      کانت اما به محض خروج از عالم مجرد و ورود به عالم مشخص برای توضیح و کاربست فرامین اخلاقی خود، وحدت برابری و آزادی بورژوایی در اتیکش نمودار می گردد که بورژوازی به عنوان هنجار تعیین کننده ی کلیه موجودات عقلی بر ضد فئودالیسم به خدمت می گیرد.


۳
·      اتیک کانت در آن مرحله تاریخی که منافع بشری با پیشرفت جامعه بورژوایی در پیوند بود، محق و حق به جانب بود.  


۴
·      اما در جامعه بورژوایی واپسین در قرن ۱۹، معلوم می شود که برابری اسمی کارگران آزاد با سرمایه داران که بر پایه قواعد مبادله کالاها توضیح داده می شد، بطور بی واسطه به معنی ضد این ادعا ست.
·      به معنی نابرابری بنیادی و ستم و سرکوب بنیادی است.
·      معلوم می شود که ادعای برابری و آزادی ممکنه همه انسان ها در جامعه بورژوایی، ترفندی برای دفاع مستور از سیستم سرمایه داری است. 

۵
·      نیچه به این تزویر و ریا (فقدان صداقت) پی می برد و «پستی» جان استوارت میل را مورد حمله شدید قرار می دهد.
·      جان استوارت میل داد و ستد خدمات انسان ها را پیش شرطی برای ارزش برابر داشتن معاملات می دانست.
·      در قاموس او هر معامله نوعی بازپرداخت نمودار می گشت.
·      (نیچه، «آثار»، جلد ۳، ص ۶۷۰)


۶
·      نیچه اما با اعلام نابرابری انسان ها و با اخلاق ستیزی (آمورالیسم) نمایشی اش، فقط موانع اخلاقی مزاحم را از سر راه سرمایه داری اتحصاری برمی دارد که  در افکار حقوقی و افکار مربوط به برابری بورژوایی وجود داشته اند.

۷
·      اتیک به درجه فرمالیته ارتقا یافته ی موسوم به فرامین اخلاقی بی چون و چرا (کانت) را با شعار قدرت طلبی (اراده به کسب قدرت)، فقط می شد در نهایت از موضع سرخوردگی بورژوایی در رابطه با از بین رفتن اعتبار   انسانی ـ عمومی (عام) هنجارهای اجتماعی اش، در نیهلیسم مورد نظر نیچه اثبات کرد که فقط رجعت به اصل هوس (عیش) را باقی می گذاشت.
·      اصلی که نیچه و جانشینانش با قاطعیت تام و تمام مورد مدافعه قرار داده اند.   

۸
·      واقعیت امر پژوهی پوزیتیویستی در همه واریانت هایش، از جمله در پسیکولوژیسم که بر چیزهای روانی بسنده می کند، از انبوهه هنجارهای متضاد در جهان، نتیجه می گیرد که اخلاق را به مثابه چیزی امپیریکی (تجربی) و یا درونی ـ روانی، فقط می توان توصیف کرد.
·      اما آن را نمی توان در دعاوی اش، اثبات نمود.
·      چه رسد به اینکه بدان اعتبار بشری ـ عمومی (عام) قایل شویم. 

۹
·      بورژوازی اما بدون چنین عامیت اصول نظامش نمی توانست به حاکمیت خود در مقابل ملت خودی و ملل دیگر مشروعیت ببخشد. 

۱۰
·      به همین دلیل تصادفی نبود که شعار «برگشت به کانت»، ورد زبان ها شد. 

۱۱
·      دفاع دوباره از خرد محض در سنت کانت، که تک تک افراد را مکلف می ساخت، اما تحت شرایط کاپیتالیسم گسترش طلب جسارت عظیمی لازم داشت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر