۱۳۹۶ تیر ۲, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین (564)


 
پروفسور دکتر هلموت لانگه
استاد دانشگاه برمن (آلمان)

فصل ۲۲
 فنفلسفه 
(تکنیکفلسفه)


برگردان
شین میم شین

پیشکش
به


عبد الصمد کامبخش
چشم و چراغ توده


بخش دوم
خصلت عام فنفلسفه

۱
·      تشکیل و توسعه فنفلسفه، اگرچه بلحاظ سیستم قواعد،  «کاملا در خارج از فلسفه مکتبی سنتی» صورت می گیرد، ولی به هیچوجه مستقل از فلسفه سنتی مکتبی و میراث آن صورت نمی گیرد.
·      (بورینگ، «فن در مبارزه جهان بینی ها. راجع به چالش فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی با «فنفلسفه» بورژوایی»، ۱۹۷۶، ص ۹۷)
·      (ولگاست و بانزه، «فنفلسفه»، ص ۲۶۶)

۲

·      فرسایش تفکر پیشرفتگرای بورژوایی  و تشکیل تدریجی بحران ـ آگاهی دورانی به مثابه روی دیگر مدال تفکر پیشرفتگرای بورژوایی در آلمان از نیمه دوم قرن ۱۹، تعین بنیادی فلسفیدن بورژوایی را تشکیل می دهد.
·      (اندراس گدو، «فلسفه بحران»، ۱۹۷۸)

۳

·      مهمترین مبانی ایده ئولوژیکی برای شکوفایی تمایلات فنفلسفی از اواخر قرن ۱۹ نیز همین جا هستند.
·      ضمنا هم هر جا که الگوهای اساسی فنفلسفی منطبق با آن، بطور بیواسطه، در بازتاب های فنفلسفی همپیوند می گردند و هم هر جا که هر کدام از عناصر آن مورد مخالفت قرار می گیرند.

۴

·      مسئله اصلی در باخت تاریخی امید به پیشرفت عام بشریت ببرکت خردکوشا (خرد عملی) است که هم استکمال (کسب کمال) فکری و عملی و هم توسعه فرد و جامعه و هم غلبه روز افزون بر روند های طبیعی و اجتماعی را در برمی گیرد.
·      (رور و ایرلیتس، «حق طلبی خرد. فلسفه کلاسیک بورژوایی به مثابه منبع تئوریکی مارکسیسم»، ۱۹۶۸، ص ۲۶)

۵

·      اگرچه این باخت امید را می توان در همه کشورهای توسعه یافته سرمایه داری شاهد بود، در آلمان اما در فرم خاصی عرض اندام کرده است:
·      حتی در خود فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان تآکید تفکر بورژوایی پیشرفت تا حد معینی بخصوص بر توسعه فکری مبتنی بود که از همان آغاز در رابطه تنش مند با میراث پراتیک اجتماعی قرار داشت که فن نیز متعلق بدان است.
·      (همانجا، ص ۲۰) 

۶

·      به همان میزان که رونق جامعه بورژوایی زیر پای خوش بینی بورژوایی آغازین را عملا خالی می کند، به همان میزان هم در آلمان با تقابل تند و تیزی در ارزیابی کردوکار اجتماعی ـ عملی از سویی و استکمال درونی و فکری از سوی دیگر، توأم می شود.

·      و. یوناس در اثرش تحت عنوان «راجع به مسئله ایده ئولوژی و نیروهای مولده در دوره انقلاب صنعتی سرمایه داری»، سالنامه تاریخ اقتصاد، بخش دوم و سوم، ۱۹۶۴، ص ۹۱ ـ ۱۲۱، به ریشه های این خودویژگی اشاره دارد که از جریان خودویژه ی انقلاب صنعتی در آلمان (در مقایسه با انگلستان) نشئت می گیرد.

·      گلدبک، «فن به مثابه جنبش فکری در اوایل دولت صنعت آلمان»، ۱۹۶۸)

۷

·      در آغاز از «دست بالا داشتن ماشین آلات»، بکرات سخن گفته می شود و در هراس از آن، موضع تدافعی گرفته می شود.

·      البته گوته در همان جا، طرفدار فرار (مهاجرت) به جهان سالم نبوده است.
·      بلکه به آمادگی به استفاده از ماشین آلات (حداقل با نادولت ها) فراخوانده است.
·      به این دلیل که در غیر این صورت، «ماشین آلات می توانند دست بالا کسب کنند.»
·      (گوته، «سال های ویلهلم مایستر»، آثار گوته، جلد ۹، ۱۸۶۷، ص ۳۹۶)

۸

·      اکنون، معلوم می شود که ارزیابی فلسفی از فن می بایستی آینده نگرانه برجسته شود.
·      به همین دلیل، تشکیل فنفلسفه، توسعه آلمانی خاصی را نمودار می سازد.
·      میچام و مکی، «بیبلیوگرافی فنفلسفه، مقدمه ص ۱۰)


۹

·      میچام و مکی به «مرض مسری کار در اروپا» اشاره دارند.
·      اینجا نیز نظراتی راجع به آثار مربوط به فنفلسفه در کشورهای مختلف مطرح می شوند.
·      راجع به امریکا، مراجعه کنید به  آثار زیر:
·      دوربین، «دعوت به فنفلسفه پراتیک گرا. تجاربی در امریکا»، در ف. راپ و دوربین، «فنفلسفه در بحث»، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶)

·      راجع به فرانسه مراجعه کنید به اثر اندراس گدو تحت عنوان «فلسفه بحران»
·      شول، «ماشیسنیسم و فلسفه»، ۱۹۶۹)

۱۰

·      در اثر دوربین، فصلی به «مذاکرات بین المللی میان امریکا و آلمان» اختصاص یافته است.
·      مقدمه ص ۸ )
·       
·      این نیز دال بر تحکیم بین المللی نازل فنفلسفه به مثابه رشته مستقل خط سنتی در تفکر بورژوازی است.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر