نشریه دنیا شماره 4
زمستان 1345))
زمان را گنج ها در آستین است!
تحلیلی از شین
میم شین
سعدی
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهم اند
·
معنی تحت اللفظی:
·
طالب دوست، چاره ای جز تحمل جور دشمن
ندارد.
·
برای اینکه گنج و مار، گل و خار،
غم و شادی همیشه با هم اند.
1
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
·
سؤال سمجی که به ذهن هر خواننده و
شنونده این مصراع شعر خطور می کند، این است که طلب دوستی با کسی، چه ربطی به تحمل
جور دشمن دارد؟
·
ضمنا منظور سعدی از دوست چیست؟
·
علاوه بر این، طلب دوست به چه طرزی
امکان پذیر است؟
2
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
·
حافظ یکی از شاگردان بی شرم سعدی
است و اندیشه ای ندارد که از سعدی کش نرفته باشد.
·
حافظ البته علاقه ای به اندیشه های
سرشته به خرد سعدی نداشته است.
·
برای کشف منظور سعدی سری به دیوان
حافظ می زنیم که افکار منفی سعدی را با صراحت روشن نمایندگی می کند:
3
تو بندگی ـ چو گدایان ـ به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
تو بسان گدایان با عقد قرار داد
کاری، کار مکن.
·
برای اینکه دوست، خودش روش رفتار
با بنده را می داند.
·
در این بیت حافظ، هم مفهوم «پرولتر»
و هم مفهوم «دوست» تعریف و در واقع، تحریف می شود:
·
حافظ توده های پرولتر را با گدا
یکسان می شمرد و ارباب برده دار و یا بنده دار و خداوند بنده را، دوست قالب می
کند.
·
منظور سعدی هم جز این نیست.
4
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
·
منظور سعدی این است که اگر کسی قصد
برقراری رابطه دوستی با اعضای طبقه حاکمه و یا هیئت حاکمه را دارد، مثلا با
شاهزاده ای و یا فئودال زاده ای، قصد برقراری رابطه دوستی دارد، باید تن به تحمل
جور رقیبان دهد.
·
رقیب اما کیست که سد راه رسیدن
طالب دوست به دوست می شود؟
5
·
رقیب در قاموس سعدی و حافظ، از
سوئی مراقب مسلح دوست است.
·
از سوی دیگر مشاور دوست است.
·
و از سوی دیگر خود به نوبه خود
طالب دوست است.
·
در قاموس سعدی و حافظ، دشمن تر از
رقیب کسی وجود ندارد.
·
مراجعه کنید به مفهوم رقیب در
دیوان حافظ در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
6
سعدی
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهم اند
·
سعدی برای اثبات صحت ادعای خود دست
خواننده و شنونده شعر را می گیرد، او را از جامعه بیرون می برد و وارد طبیعت اول
می کند و بعد به او نشان می دهد که قضیه در طبیعت اول از چه قرار است:
·
سعدی با اشاره به همبائی گنج و مار و گل و خار، اثبات می
کند که دوست همنشین دشمن (رقیب) است و نزدیک شدن به دوست، با جور رقیب توأم خواهد
بود.
·
سعدی عملا به چه کاری دست می زند؟
7
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهم اند
·
سعدی دوست را اولا با گنج، ثانیا
با گل یکسان جا می زند، تا نتیجه بگیرد که نزدیک شدن به دوست، به معنی تحمل جور
دشمن است.
·
به همان سان که نزدیک شدن به گنج
به معنی تحمل نیش مار و نزدیک شدن به گل به معنی تحمل زخم خار است.
·
ما این کرد و کار سعدی را ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی و
میان انسانی و یا برعکس، سوسیالیزاسیون پدیده های طبیعی می نامیم که یکی از
ترفندهای «تحلیلی» عوامفریبانه طبقه حاکمه است.
·
سعدی از طبیعت اول، تئوری اجتماعی و میان انسانی تحمل
جور دشمن را استخراج می کند
·
چنین کرد و کاری ممنوع است.
·
طبیعت چه ربطی به جامعه دارد.
8
جور دشمن، چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهم اند
·
سعدی بعدا دست خواننده و شنونده
شعر خود را می گیرد و به عالم روانشناسی می برد تا نشان دهد که در آنجا شادی با غم
همنشین است.
·
اکنون دوست کذائی یعنی میر غضب
هائی از قبیل سلطان محمود غزنوی با شادی یکسان قلمداد می شوند.
9
·
سعدی اما ضمنا طرز بسط و تعمیم شناخت
افزارهای دیالک تیکی را در نهایت سادگی به خواننده و شنونده شعرش آموزش می دهد.
·
دهقانانی که در مکاتب قدیم با آثار
سعدی خواندن و نوشتن آموخته اند، دیالک تیسین های زبردستی بوده اند.
·
مراجعه کنید به پینوتیو در عقاب آباد
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
10
·
ما هم تفکر مفهومی را در مکتب سعدی
تمرین کرده ایم.
·
ما در طول چند سال متمادی، دو اثر 200
صفحه ای سعدی (بوستان و گلستان) را سطر به
سطر مورد تحلیل قرار داده ایم.
·
حاصل این تحلیل بیش از 3000 صفحه
است که تحت عناوین مختلف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری منتشر شده اند.
·
ما بیش از هر کس، مدیون سعدی
هستیم.
·
شرم مان باد، اگر از یاد بریم.
11
·
سرتاسر آثار سعدی و بقیه شعرا و نویسندگان ایرانی
جولانگاه ناتورالیزاسیون چیزها، پدیده ها و سیستم های اجتماعی و یا سوسیالیزاسیون چیزها،
پدیده ها و سیستم های طبیعی به نیت تحریف حقایق اجتماعی است.
10
سعدی
به قدرت، نگهدار بالا و شیب
خداوند دیوان روز حسیب
·
معنی تحت اللفظی:
·
خداوند محکمه روز قیامت، حافظ پستی
و بلندی است.
·
سعدی در این بیت، برای توجیه تفاوت ها و تضادهای طبقاتی
در جامعه بشری، به ناهمواری های طبیعی اشاره می کند و هر دو را در جا به حساب اراده
ی «خداوند روز حسیب» می گذارد.
·
بدین طریق و با این ترفند تضادهای چرکین اجتماعی به
مثابه مشیت الهی جا زده می شوند.
·
همانطور که در طبیعت کوه و تپه و دشت و دره وجود دارد،
در جامعه بشری هم باید غنی و فقیر و گرسنه و گدا وجود داشته باشد.
·
این ترفند ایده ئولوژیکی سعدی نیز فرمی از ناتورالیزاسیون
مسائل اجتماعی و یا فرمی از سوسیالیزاسیون پدیده های طبیعی (کوه و تپه و دشت و دره)
است.
·
نمایندگی ایدئولوژی طبقات انگل و ارتجاعی، روشنفکر جامعه
را به چه روزی که نمی نشاند و به چه خفت و ذلت و خواری که نمی کشاند!
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر