۱۳۹۴ بهمن ۱۶, جمعه

زنگرائی بورژوائی (فمینیسم بورژوائی) و یا همبستگی زنان؟ (5)



کلاودیا وانگرین

عصر ما 

(5 مارس 2004)

زنتصویر حاکم، زنتصویر طبقه حاکمه است.

برگردان میم حجری



4

پیش به سوی زندگی بهتر!

·        این فرم استبداد تنها از آن رو امکان  پذیر گشته، که ما را شست و شوی مغزی داده اند و در اثر آن، ناراضیان باید به جرم نارضایتی احساس شرم کنند.

1
·        این مسئله در مورد زنان در همه عرصه های زندگی صادق است و در نشان دادن ارگاسم دروغین پس از همخوابگی دو دقیقه ای با مردی در پایان روز کار خسته کننده به اوج خود می رسد.

2
·        بسیاری از ما زنان، به عوض درخواست زندگی بهتر، دست به تظاهر می زنیم و آخر سر، فقط می توانیم بازنده ی این بازی باشیم.

3
·        کاپیتالیسم (نظام سرمایه داری)  در زندگی واقعی، همه چیز را به تخریب می کشد.

4
·        کاپیتالیسم با آگهی های تبلیغاتی خود جهت فروش کالاها خلاقیت، خودپوئی و ئروتیک انسان ها را به آتش می کشد و نابود می سازد.

5
·        کاپیتالیسم ـ حتی در کشور ثروتمند آلمان ـ برای اکثریت زنان چیزی تحمل ناپذیر است و بس.

6
·        ما هرچه بیشتر کاپیتالیسم را تحمل کنیم، به همان اندازه بیشتر به زنان مخروبه ها بدل خواهیم شد.

·        (زنان مخروبه ها در آلمان به زنانی اطلاق می شد که پس از پایان جنگ جهانی دوم، در قلت تعداد مردها، به بازسازی شهرهای با خاک یکسان شده، پرداختند. مترجم)

7
·        برای اینکه سرمایه برای پول در آوردن دست به جنگ افروزی خواهد زد.

8
·        همین جنگ افروزان بوده اند که هوشمندی اجتماعی و همدردی با همنوع را در طول قرون به عنوان صفاتی «زنانه» تحقیر کرده اند و تنها به حساب زن ها گذاشته اند.

9
·        مردها می بایستی این خصوصیات را سرکوب کنند و یا ریشه کن سازند، اگر دل شان نمی خواست که مورد تمسخر مردان دیگر قرار گیرند.

10
·        سرباز ایدئال در همه ارتش های امپریالیستی به تصاحب زنان دشمنان دست می زند و خواهر کوچک خود را به پشیزی در اختیار متحدین امپریالیستی خود قرار می دهد.

11
·        سربازی که دلش برای دوست دخترش تنگ باشد،، به مثابه متواری بالقوه از جبهه تلقی می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر