۱۳۹۴ بهمن ۱۹, دوشنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (44 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری

ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
  
بیر قران پول آپاریر دولت ایران دریدن
ظلم ائدیر فرقۀ قصابه، اوتانمیر تاریدن
مهر ذبحیه آلیر، باج ئولیدن، هم دیریدن
من بئله ظلم و ستم خلقه روا گورمه میشم
ای شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم

·        معنی تحت اللفظی:
·        دولت ایران بابت پوست گوسفند، از قصابان مالیات می گیرد و بر آنان ستم روا می دارد.
·        قانون مبتنی بر مهر ذبح گوسفند، از زنده و مرده باج می گیرد.
·        من که چنین ستمی بر خلق روا نداشته ام.
·        ای حضرات شبستر، چه بدی به شما کرده ام.

1
·        معجز در این بند شعر، دولت فئودالی حاکم (قاجار) را به چالش می کشد.
·        دولت فئودالی همیشه مانع توسعه نیروهای مولده جامعه بوده است.
·        یکی از طبقات ستمکش در نظام فئودالی، پیشه وران بوده اند.

·        شاعر روشنگری هم از قصابان جامعه به دفاع برمی خیزد و هم مالیات مبتنی بر ذبح گوسفند را به چالش می کشد و فرمی از ستم محسوب می دارد.

2
گوروسیز من نه آژانم، نه قازاق، ای کیشیلر
گورمیوب قوندورا هرگز بو دابان، ای کیشیلر
سالمیشام لیفۀ شلواریمه باغ، ای کیشیلر
پانتولون گئیمه میشم، بوغلاریمی بورمامیشام
ای شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای جماعت، مگر نمی بینید که من نه ژاندارمم و نه قزاق.
·        کفش مدرن هر گز به پا نکرده ام.
·        به لیفه تنبانم بند انداخته ام.
·        پانتول تان را نپوشیده ام، سبیل هایم را نکشیده ام.
·        ای حضرات شبستر، به شما چه بدی کرده ام؟

·        معجز در این بند شعر، به طرز غیر مستقیم، عناصر سنتی جامعه فئودالی را با عناصر مدرنیته (تجدد) مورد مقایسه قرار می دهد و عناصر سنتی و طرفداران آن را به انتقاد طنز آمیز می کشد.


·        این انتقاد شاعر روشنگری، ضمنا انتقاد از فرمالیسم است:
·        در بینش فرمالیستی، قضاوت راجع به چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی بر اساس ظاهر آنها صورت می گیرد.
·        در نتیجه، ماهیت و محتوای آنها نادیده می ماند.

3
کفرمه حکم ائله دیز، هانسی گناهیله منیم؟
جرمیمی ثابت ائدین، بیرجه گواهیلیه منیم.
نه طلاق ایله ایشیم وار، نه نکاحیله منیم
قیزیزی حاضر ائدیب مجلسه، دیندیرمه میشم
ای شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم
نکاح
یعنی عقد ازدواج

·        معنی تحت اللفظی:
·        به کفر من حکم دادید، گناهم چه بود؟
·        جرم مرا با استناد به گواه، اثبات کنید.
·        من، نه با طلاق این و آن کاری دارم و نه با نکاح این و آن.
·        من که دختر شما را به مجلس فرا نخوانده ام و مورد سؤال و جواب قرار نداده ام.
·        ای حضرات شبستر، من به شما چه بدی کرده ام.

4
کفرمه حکم ائله دیز، هانسی گناهیله منیم؟

·        درا ین مصراع شعر، شاعر روشنگری، طبقه حاکمه را به بازخواست می کشد که او را تکفیر کرده است.

·        سؤال او این است که به چه گناهی تکفیر شده است؟
·        بعد به مقایسه تجربی و منطقی خود با روحانیت به مثابه نماینده ی طبقه حاکمه می پردازد.

5
جرمیمی ثابت ائدین، بیرجه گواهیلیه منیم.

·        معجز برای اثبات جرم خود دلیل می طلبد.
·        او دیالک قاضی ـ  گواه ـ متهم را به شکل دیالک تیک روحانیت ـ گواه ـ مجرم بسط و تعمیم می دهد تا منطقی بودن درخواست خود را اثبات کند.

·        از همین نکات می توان به طرز تفکر دیالک تیکی خودپوی معجز پی برد.
·        معجز برای اثبات توخالی بودن تکفیر دست به استدلال تجربی و منطقی می زند و ضمنا به افشای روحانیت می پردازد:

6
نه طلاق ایله ایشیم وار، نه نکاحیله منیم
قیزیزی حاضر ائدیب مجلسه، دیندیرمه میشم

·        معجز در این دو بیت، خود را با آخوند شهر مورد مقایسه قرار می دهد و بطور غیرمستقیم به تیغ تیز انتقاد علمی و عینی و مستدل می سپارد.
·        او نه با طلاق سر و کاری دارد و نه با نکاح و دختر کسی  را دعوت به مجلس نمی کند تا مورد پرس و جو قرار دهد.

·        معجز در این بیت نیز بطور مستور و بی های و هوی به انتقاد اجتماعی از شوهر دادن دختر بچه های نابالغ می پردازد:
·        به دلیل صغر سن است، که آخوند شهر دختر بچه ها را به مجلس دعوت می کند تا آنها را از نزدیک ببیند و مورد ارزیابی عینی قرار دهد.
·        این فونکسیون آخوند بعدها در زمان شاه به اداره ثبت احوال واگذار می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر