میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
·
معنی تحت اللفظی:
·
به شما من چه بدی کرده ام؟
·
این عنوان شعر طنز آمیز معروف شاعر
روشنگری است.
·
این ضمنا ردیف این شعر است که مرتب
تکرار می شود و بسان پتکی بر جمجمه مخاطب فرود می آید.
·
شاعر روشنگری دلیل می طلبد.
·
خود او بهتر از هر کس می داند که
از جماعت بی خرد خردستیز نمی توان دلیل خواست.
·
برای اقامه دلیل به خرد و خردگرائی
نیاز بی چون و چرا هست.
1
باشیما
زلف قویوب، ساققالی قیخدیرمامیشم
خلقدن رشوت
آلیب، کیسه می، دولدورمامیشام
جدیزین وقف
سویون، ملکیمه آچدیرمامیشام
ای
شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم
·
معنی تحت اللفظی:
·
زلف بر سرم ننهاده ام.
·
ریشم را اصلاح نکرده ام.
·
از توده رشوه نستانده ام و کیسه
خود را پر نکرده ام.
·
آب اجداد تان را به ملکم روانه
نکرده ام.
·
ای حضرات شبستر، به شما چه بدی
کرده ام؟
·
در این بند آغازین شعر، انتقاد اجتماعی
رئالیستی طنز آمیزی از جامعه فئودالی به عمل می آید.
·
از موازین اخلاقی ـ شرعی جامعه یکی
پس از دیگری پرده برداشته می شود:
2
زلف بر سر ننهاده ام.
·
یکی از منهیات (خلاف شرع) جامعه فئودالی ـ روحانی زلف
گذاشتن بر سر است.
·
با زلف گذاشتن بر سر یکی از سنن
دیرین جامعه فئودالی ـ روحانی شکسته می شود و جای خود را به عنصری فرمال از
مدرنیته (تجدد) می دهد.
·
حالا می توان فهمید که فرمالیسم
ریشه های عمیق در جامعه دوانده است.
·
ظاهر آدم ها در جامعه عقب مانده فئودالی
ـ روحانی نقش تعیین کننده کسب می کند.
·
یعنی دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک
تیک نمود و ماهیت وارونه می شود.
3
ریشم را اصلاح نکرده ام.
·
یکی دیگر از منهیات جامعه، ریش
گذاشتن است.
·
ریش سمبل فرمال و صوری تدین و تقوی
است.
·
شاعر روشنگری به طنزی تلخ از یکی
دیگر از معیارهای فرمال و صوری و توخالی جامعه فئودالی ـ روحانی پرده برمی دارد.
·
پس از شکست انقلاب سفید و روی کار آمدن
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، برگشتی سریع السیر به ماضی قرون وسطائی
آغاز شد و اکثریت نران جامعه ریشمند گشتند.
·
تظاهر به تقوی یکه تاز میدان شد تا
آخرین لقمه از دهان کودکان توده بدر کشیده شود و به گنج خلفای با عمامه و بی عمامه
افزوده شود.
·
شاعر رعایت ریشمندی خویش را یاد آور
می شود که یکی دیگر از بهانه ها برای تحقیر و تهدید و تخریب همنوعان می تواند
باشد.
4
از توده رشوه نستانده ام و کیسه خود را پر نکرده ام.
·
در این نکته طبقه حاکمه به تیغ انتقاد
رئالیستی ـ انقلابی بسته می شود که از راه رشوه ستانی از خلق به نان و نوا می رسد.
·
شاعر روشنگری حساب خود را از این
دسته از طبقه حاکمه نیز جدا می کند.
·
خودویژگی ستایش انگیز طنز معجز در
همین جمله آشکار می گردد:
·
در طنز او از سوئی اشرار ستمگر جامعه
معرفی، افشا و محکوم می شوند و از سوی دیگر محکومیت اخیار (نیکوکاران و خادمان جامعه)
به تیغ تیز انتقاد علمی و انقلابی سپرده می شود.
·
یعنی با تیر واحدی همزمان سه نشان
زده می شود:
الف
·
محکوم کردن ستمگران و استثمارگران
ب
·
تبرئه ستمدیدگان و خادمان.
ت
·
افشای جامعه وارونه:
·
جامعه ای که در آن اشرار خاین عزیزند
و اخیار خادم ذلیل.
·
این روند و روال کماکان ادامه
دارد:
·
پاکدامنان خادم، رسوا و اعدام می
شوند و شیادان خودخواه بر اریکه قدرت می نشینند و به ثروت جامعه در بازارهای بین
المللی چوب حراج می زنند.
5
آب اجداد تان را به ملکم روانه نکرده ام
·
یکی از کارهای ناشایست در جامعه آبدزدی
بوده است:
·
آبیاری کردن مزرعه و باغ خود با آب
این و آن.
·
معجر حساب خود را از چنین اراذلی
نیز جدا می کند و ضمنا آنها را هم به عنوان اعضای طبقه حاکمه به چالش می کشد.
·
بعد، سؤال اساسی و استراتژیکی خود
را طرح می کند:
ای حضرات شبستر، به شما من چه بدی کرده ام؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر