۱۳۹۴ بهمن ۱۸, یکشنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (43 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری

ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار


·         معنی تحت اللفظی:
·        به شما من چه بدی کرده ام؟

·        این عنوان شعر طنز آمیز معروف شاعر روشنگری است.
·        این ضمنا ردیف این شعر است که مرتب تکرار می شود و بسان پتکی بر جمجمه مخاطب فرود می آید.

·        شاعر روشنگری دلیل می طلبد.
·        خود او بهتر از هر کس می داند که از جماعت بی خرد خردستیز نمی توان دلیل خواست.
·        برای اقامه دلیل به خرد و خردگرائی نیاز بی چون و چرا هست.  

1
باشیما زلف قویوب، ساققالی قیخدیرمامیشم
خلقدن رشوت آلیب، کیسه می، دولدورمامیشام
جدیزین وقف سویون، ملکیمه آچدیرمامیشام
ای شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم

·        معنی تحت اللفظی:
·        زلف بر سرم ننهاده ام.
·        ریشم را اصلاح نکرده ام.
·        از توده رشوه نستانده ام و کیسه خود را پر نکرده ام.
·        آب اجداد تان را به ملکم روانه نکرده ام.
·        ای حضرات شبستر، به شما چه بدی کرده ام؟

·        در این بند آغازین شعر، انتقاد اجتماعی رئالیستی طنز آمیزی از جامعه فئودالی به عمل می آید.
·        از موازین اخلاقی ـ شرعی جامعه یکی پس از دیگری پرده برداشته می شود:  

2
زلف بر سر ننهاده ام.

·        یکی از منهیات (خلاف شرع)  جامعه فئودالی ـ روحانی   زلف گذاشتن بر سر است.
·        با زلف گذاشتن بر سر یکی از سنن دیرین جامعه فئودالی ـ روحانی شکسته می شود و جای خود را به عنصری فرمال از مدرنیته (تجدد) می دهد.

·        حالا می توان فهمید که فرمالیسم ریشه های عمیق در جامعه دوانده است.
·        ظاهر آدم ها در جامعه عقب مانده فئودالی ـ روحانی نقش تعیین کننده کسب می کند.
·        یعنی دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک نمود و ماهیت وارونه می شود.

3
ریشم را اصلاح نکرده ام.

·        یکی دیگر از منهیات جامعه، ریش گذاشتن است.
·        ریش سمبل فرمال و صوری تدین و تقوی است.
·        شاعر روشنگری به طنزی تلخ از یکی دیگر از معیارهای فرمال و صوری و توخالی جامعه فئودالی ـ روحانی پرده برمی دارد.

·        پس از شکست انقلاب سفید و روی کار آمدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، برگشتی سریع السیر به ماضی قرون وسطائی آغاز شد و اکثریت نران جامعه ریشمند گشتند.
·        تظاهر به تقوی یکه تاز میدان شد تا آخرین لقمه از دهان کودکان توده بدر کشیده شود و به گنج خلفای با عمامه و بی عمامه افزوده شود.

·        شاعر رعایت ریشمندی خویش را یاد آور می شود که یکی دیگر از بهانه ها برای تحقیر و تهدید و تخریب همنوعان می تواند باشد.

4
از توده رشوه نستانده ام و کیسه خود را پر نکرده ام.

·        در این نکته طبقه حاکمه به تیغ انتقاد رئالیستی ـ انقلابی بسته می شود که از راه رشوه ستانی از خلق به نان و نوا می رسد.
·        شاعر روشنگری حساب خود را از این دسته از طبقه حاکمه نیز جدا می کند.

·        خودویژگی ستایش انگیز طنز معجز در همین جمله آشکار می گردد:
·        در طنز او از سوئی اشرار ستمگر جامعه معرفی، افشا و محکوم می شوند و از سوی دیگر محکومیت اخیار (نیکوکاران و خادمان جامعه) به تیغ تیز انتقاد علمی و انقلابی سپرده می شود.

·        یعنی با تیر واحدی همزمان سه نشان زده می شود:

الف
·        محکوم کردن ستمگران و استثمارگران

ب
·        تبرئه ستمدیدگان و خادمان.

ت
·        افشای جامعه وارونه:
·        جامعه ای که در آن اشرار خاین عزیزند و اخیار خادم ذلیل.

·        این روند و روال کماکان ادامه دارد:
·        پاکدامنان خادم، رسوا و اعدام می شوند و شیادان خودخواه بر اریکه قدرت می نشینند و به ثروت جامعه در بازارهای بین المللی چوب حراج می زنند.

5
آب اجداد تان را به ملکم روانه نکرده ام

·        یکی از کارهای ناشایست در جامعه آبدزدی بوده است:
·        آبیاری کردن مزرعه و باغ خود با آب این و آن.

·        معجر حساب خود را از چنین اراذلی نیز جدا می کند و ضمنا آنها را هم به عنوان اعضای طبقه حاکمه به چالش می کشد.
·        بعد، سؤال اساسی و استراتژیکی خود را طرح می کند:  

ای حضرات شبستر، به شما من چه بدی کرده ام؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر