جمعبندی از
میمحا نجار
سار
·
گفتم:
·
«فوندامنتالیسم شیعی در
این سی و چند سال همان کاری را که طبقه حاکمه امپریالیستی در مقیاس جهانی انجام می
دهد، در مقایس ملی انجام داده است.»
·
تو پرسیدی:
·
«چه کرده است و چگونه کرده
است؟»
·
برای پاسخ دادن به پرسش تو، باید به مقایسه ای دست زد.
·
مثلا به مقایسه فرد 40 ساله ای در زمان شاه با فرد 40
ساله ای در زمان شیخ پرداخت.
ستاره
·
خوب.
·
به چه نتیجه می توان رسید؟
سار
·
قبل از مقایسه این افراد 40 ساله، بهتر است امکانات علمی،
فکری، فنی و فرهنگی زمان شاه را هم با امکانات علمی، فکری، فنی و فرهنگی زمان شیخ
مقایسه کنیم.
·
در زمان شاه از کامپیوتر، انترنت، رسانه های گلوبال،
وبلاگ های متنوع و بیشمار به زبان های مختلف، کتاب خانه های همه کشورهای پیشرفته در
انترنت، سفارش سهل و آسان کتاب و مجله و غیره، ویکی پیدیا، فیسبوک و یوتوب و برنامه
های توسعه یافته رادیویی و تلویزیونی و غیره اثری نبود.
ستاره
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
ولی منظورت چیست؟
سار
·
منظورم چیه؟
·
نظر خودت چیه؟
ستاره
·
چرا افراد 40 ساله را استثنائا مورد مقایسه قرار می دهی
و نه مثلا 30 ساله را؟
سار
·
دلیلش این است که برادر 40 ساله ام با همسر 40 ساله اش
به دیدنم آمده اند.
·
می توان افراد هر سن و سال دگری را هم مورد مقایسه قرار
داد و به نتیجه واحد رسید.
ستاره
·
خوب از مقایسه افراد 40 ساله زن و مرد در دو دوره متفاوت
به چه نتیجه رسیده ای؟
سار
·
به این نتیجه رسیده ام که علیرغم شرایط فوق العاده مساعد
موجود برای توسعه فکری، سطح فکری 40 ساله های زمان شاه، 40 هزار بار بالاتر از سطح
فکری 40 ساله های زمان شیخ بوده است.
·
این به چه معنی است؟
ستاره
·
این به معنی سقوط اندر سقوط است.
·
این به معنی سقوطی فکری و فرهنگی غیر قابل تصور است.
·
این بدان معنی است که سکنه کشور عه هورا و عاشورا عقب
عقب دویده اند.
·
آنهم با سرعت نور.
سار
·
دقیقا.
·
برادرم و همسرش هر دو دکترا در علم الاشیاء دارند.
·
بلحاظ پوز دادن به مدرک شان کم و کسری ندارند.
·
اما صد رحمت به خر در مقایسه با این دو نفر که عمری 40
ساله دارند و پرورده سیستم ارتجاعی ـ فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی اند.
ستاره
·
چگونه به این ارزیابی رسیده ای؟
سار
·
اینها و نه فقط اینها در کله به جای مغز، شلغم دارند.
·
از توان تفکر منطقی پیش پا افتاده حتی عاجز اند.
ستاره
·
شاید در سطح جهانی هم قضیه از همین قرار باشد:
·
خرتر گشتن خلایق با گذشت زمان به عوض خردمندتر گشتن.
·
دلیلش اما چیست؟
سار
·
دلیلش به احتمال قوی، مانی پولاسیون سیستماتیک بشریت از
ایام کودکی تا پیری و درماندگی است.
·
انگار امپریالیسم و ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ
روحانی مغز کودکان مردم را از دوره کودکستان از کاسه سر بیرون آورده اند و با پهن
پر کرده اند.
·
در نتیجه آدم ها عاجز از تفکر شده اند.
·
به مهره های مکانیکی همسان استحاله یافته اند.
·
فقط بلحاظ ظاهر به آدم شباهت دارند.
ستاره
·
این به چه معنی است؟
سار
·
این به معنی حذف تفاوت میان آدم ها ست.
·
همه شبیه هم شده اند.
·
همه با هم به عوض اندیشیدن، عرعر می کنند و عرعر را
اندیشه محسوب می دارند.
ستاره
·
حذف تفاوت به چه معنی است؟
سار
·
حذف تفاوت به معنی حذف جفت دیالک تیکی آن است.
·
به معنی حذف هویت و شخصیت است.
ستاره
·
این به چه معنی است؟
سار
·
این بدان معنی است که با از کار انداختن مغز، آدم ها به
مشتی بی شعور بدل شده اند.
·
شعور اما پیش شرط تشکیل شخصیت و هویت است.
·
به همین دلیل می توان از زباله واره گشتن آدم ها سخن
گفت.
ستاره
·
پیامد زباله وارگی چیست؟
سار
·
پیامد زباله وارگی، علاوه بر بی هویتی و بی شخصیتی، تنهائی
است.
·
چون کسی با زباله دوست نمی شود.
·
زباله هم نمی تواند با کسی دوست شود.
ستاره
·
پس کیمیا وارگی دوست و دشواری برقراری رابطه دوستی به
نظر تو همین جا ست؟
سار
·
آره.
·
آدم ها به چیزها شباهت پیدا کرده اند.
·
چیز واره شده اند.
·
کالا واره شده اند.
ستاره
·
آدم کالا واره را چه می توان نامید؟
سار
·
آدم کالا واره را می توان کالای کالا پرست نامید.
·
چنین آدمی زباله به تمام معنی است.
·
اصلا آدم نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر