ویرایش
و تحلیل از
فریدون
ابراهیمی
سوره بقره
آیه (١٣٠)
وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ
إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي
الدُّنْيَا ۖ وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ
الصَّالِحِينَ
جز
افراد سفيه و نادان، چه كسى از آيين ابراهيم، (با آن پاكى و درخشندگى) روى گردان
خواهد شد؟
ما او را در اين جهان برگزيديم
و او در جهان ديگر، از صالحان است.
1
جز
افراد سفيه و نادان، چه كسى از آيين ابراهيم، (با آن پاكى و درخشندگى) روى گردان
خواهد شد؟
·
بنا بر این آیه، هر کس از آیین ابراهیم
روی برگرداند، سفیه و نادان است.
·
اگر کسی دلیل می خواهد، این هم
دلیل:
2
ما
او را در اين جهان برگزيديم
و او در جهان ديگر، از صالحان است.
·
دلایل قوی باید و معنوی.
·
چون خدا ابراهیم را برگزیده و او
در جهان واهی دیگر از صالحان خواهد بود، پس هر کس به ساز او نرقصد، سفیه و نادان
است.
·
اکنون معیار نادانی و سفاهت هم
معلوم تعیین می شود.
·
این طرز استدلال ایراسیونالیستی (ضد
عقلی) اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است و نه طرز استدلال منطقی، عقلی و
تجربی.
·
این همان طرز تفکر خوانین و سلاطین
است که هر کس طرفدارشان باشد، حق به جانب تلقی می شود و مظهر خیر.
3
سوره بقره
آیه (١٣١)
إِذْ
قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ
الْعَالَمِينَ
در
آن هنگام كه پروردگارش به او گفت:
«اسلام بياور!»
(و در برابر حق، تسليم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت و) گفت:
(و در برابر حق، تسليم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت و) گفت:
«در
برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم.»
·
خدا و یا رسول خدا، شوخی می کنند:
·
در زمان ابراهیم هنوز اسلام وجود
نداشت تا او بدان ایمان بیاورد.
·
بی دلیل نیست که در عصر جدید، موسی
و عیسی و محمد را سه عوامفریب می نامیدند.
4
گفت:
«در
برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم.»
·
تسلیم در مقابل پروردگار کذایی که
در دین اسلام مورد تجلیل و تقدیس قرار می گیرد، پیشمرحله تسلیم در برابر اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی است.
·
تقدیس تسلیم مرحله تدارکی لازم
برای سلب آدمیت از آدم ها ست.
·
مرحله اول لازم برای برده و بنده و
غلام و نوکر و کلفت و کنیز پروری است.
·
مرحله ایده ئولوژیکی لازم برای سلب
سوبژکتیویته از اعضای آزاد جامعه است.
5
سوره بقره
آیه (١٣٢)
وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ
وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ
إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
و
ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند
(و هر كدام به فرزندان خويش گفتند:)
«فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما
برگزيده است
و شما، جز به آيين اسلام ( تسليم در برابر فرمان
خدا) از دنيا نرويد!»
·
اکنون مترجم به یاری خدا می شتابد
و اسلام را از نو تعریف و عملا تحریف می کند.
·
اسلام اکنون با تبصره مترجم، دینی نیست
که محمد آورده، بلکه دینی است که ابراهیم و یعقوب آورده اند و محتوای آن عبارت است
از تسلیم در برابر خدا.
·
این اما به چه معنی است؟
6
·
این در واقع بدان معنی که محمد دین
جدیدی نیاورده است.
·
بلکه همان ادیان سابق را به یاد آورده
است.
·
این بدان معنی است که دین اسلام
حداقل از زمان ابراهیم و یعقوب وجود داشته است.
·
اصلا چیز جدیدی نیست.
7
·
این ضمنا بدان معنی است که آیین برده
داری نه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی جدید، بلکه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ازلی و
ابدی بوده است.
·
یعنی بشریت از بدو تشکیل، برده
بوده است و نه آزاد.
8
سوره بقره
آیه (١٣٣)
أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ
الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا
تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ
وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿﴾
آيا
هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟
در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت:
«پس
از من، چه چيز را مىپرستيد؟»
گفتند:
«خداى
تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را
و ما در برابر او تسليم هستيم.»
·
با توجه به این آیه، آدم به یاد
گول زدن کودکان توسط این و آن می افتد که به عوض استدلال منطقی، سرمشق می تراشند:
·
منظور خدا و رسول خدا این است که
چون پیامبران سابق به اسلام ایمان اورده اند و اسلام یعنی تسلیم در برابر پروردگار،
پس همه باید بدان ایمان بیاورند و برده و بنده و غلام و کلفت و کنیز پروردگار و در
واقع طبقه حاکمه برده دار شوند.
9
سوره بقره
آیه (١٣٤)
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ
ۖ
لَهَا مَا
كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا
يَعْمَلُونَ
آنها
امتى بودند كه درگذشتند
اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما
نيز مربوط به خود شما ست
و شما هيچگاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود.
·
از کرامات شیخ ما چه عجب
·
پنجه را باز کرد و گفت:
·
«وجب»
·
مگر قرار بود که زنده ها مسئول
اعمال مرده ها باشند؟
·
آنهم در دور و زمانه ای که در شبی
1000 گردن زده می شود و زنده ها حتی مسئول جنایات فجیع خود نیستند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر