نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭﺗﻌﺎﺭﻓﺎﺕ ﭘﯿﺎﭘﯽ می کنند
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭﺗﻌﺎﺭﻓﺎﺕ ﭘﯿﺎﭘﯽ می کنند
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
·
این استنباط خانم آلمانی بظاهر
رئالیستی است.
·
مردم ایران در نگاه سرسری و سطحی چنین
اند.
·
ولی اگر کسی به اندازه ارزنی مغز اندیشنده
در کله داشته باشد، ترجیح می دهد که خنده ها و تعارفات و پشت سرگوئی ها و حدیث
سازی ها و تنفرها را در موارد مشخص بطور مشخص (و نه انتزاعی و مجرد) مورد تأمل قرار
دهد.
1
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭﺗﻌﺎﺭﻓﺎﺕ ﭘﯿﺎﭘﯽ می کنند
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭﺗﻌﺎﺭﻓﺎﺕ ﭘﯿﺎﭘﯽ می کنند
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
·
اعضای جوامع طبقاتی با ماسک ها و
نقاب های تو در تو (یعنی با چندین نقاب متفاوت و متنوع همزمان) زندگی می کنند.
·
اگر نویسنده و یا جامعه شناس و یا روانشناس
رئالیستی وجود داشته باشد، می تواند از این ماسک های متنوع پرده بردارد.
2
·
ضمنا دیدن ظواهر امور در هر صورت، هنر
نیست.
·
هنر کشف جریانات جاری در پشت سر ظواهر
و ماسک ها و نقاب ها ست.
·
ما در این جور موارد با دیالک تیک پدیده
و ماهیت و یا ظاهر و ذات، نمود و بود سروکار پیدا می کنیم:
·
پدیده، نمود، ظاهر و صورت چیزها و آدم
ها مرئی است.
·
ماهیت و ذات و بود آنها اما نامرئی
است.
·
ماهیت چیزها و آدم ها چه بسا پشت
ماسک ها و نقاب های متعدد با ضخامت های متنوع مخفی است.
·
خانم آلمانی که سهل است.
·
حشرات و حیوانات حتی می توانند
متوجه ظواهر چیزها شوند.
3
·
مسئله اما این است که هر ظاهری می
تواند ذات خاص خود را داشته باشد.
·
هر پدیده ای ماهیت خاص خود را داشته باشد.
·
به عنوان مثال، لبخند انتزاعی وجود
ندارد.
·
همیشه و همه جا لبخند مشخص وجود
دارد که بسته به ماهیتش باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
·
سؤال این است که چگونه می توان
نقاب های تو در تو را درید و به ماهیت و ذات و بود چیزها و آدم ها رسید.
·
شناخت حقیقی هم همین است.
4
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ
·
لبخند گرم مردم به یکدیگرباید مورد
بررسی مشخص قرار گیرد.
·
لبخند می تواند لبخندی اصیل، ماهوی
و جدی باشد و یا لبخندی تصنعی، کشکی، فرمال و صوری.
5
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ
·
پیش شرط لبخند اصیل، ماهوی و جدی شناخت
ماهیت طرف مقابل است.
·
مردم عادی گرفتار در جهنمی از
مشکلات که سهل است، حتی تحصیلکرده های این جامعه قادر به تفکر و تحلیل و شناخت درست
یکدیگر و حوادث نیستند.
·
به همین دلیل، مردد، نامطمئن،
مشکوک، مظنون و متزلزل در نظر بودن، در این جامعه، قاعده است.
·
درست به همین دلیل، وقتی کسی با
اعتماد به نفس ابراز نظر می کند، جنون می گیرند.
·
ویراز می دهند، بد وبیراه می گویند، فحش می دهند.
·
طرف مقابل را خود خواه و از خود
راضی و فلان فلان شده قلمداد می کنند.
·
به زعم این جماعت به جای قضاوت
قطعی باید «من» و «من» و «هن» و «هن» کرد.
·
در قاموس این جماعت، تردید و دو
دلی و نوسان و پرت و پلا پسندیده تر است تا یقین و قاطعیت و پیگیری و اطمینان و
صراحت و صداقت.
6
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ
·
به همین دلیل گاهی نباید میان
لبخند این و آن و اخم و تخم شان تفاوت جدی گذاشت.
·
لبخند خیلی ها می تواند یکی از ماسک
های آنها باشد.
·
حتی اگر کسی یکی از ماسک های آنان را
پاره کند، نباید امیدوار باشد که به شناخت حریف نایل بیاید.
·
برای اینکه زیر ماسک دریده شده،
ماسک دیگری و یا حتی ماسک های دیگری قرار دارند.
·
خیلی از انسان ها در جوامع طبقاتی با
ماسک زندگی می کنند.
·
حتی با ماسک می خوابند.
·
ماسک مندی مشخصه اصلی سکنه جوامع طبقاتی
است.
7
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﺎﭘﯽ می کنند
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﺎﭘﯽ می کنند
·
تعارفات پیاپی نیز یکی دیگر از
ماسک های ایرانی جماعت است.
·
تعارفات اگر تعارف باشند، یکی از
ماسک های بی محتوا، بی معنا و توخالی است.
8
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
·
غیبت و یا پشت سرگوئی در ایران باید
مورد بررسی سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی مشخص قرار گیرد.
·
غیبت فرم است و در این فرم می توان
محتواهای متفاوت و حتی متضاد گنجاند:
الف
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
ﻭلی ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ می زنند
ﻭﺣﺪﯾﺚ می سازند
·
پشت سر گوئی می تواند فرمی برای
انتقاد انقلابی و علمی باشد.
·
پشت سرگوئی می تواند فرمی برای هشدار و بیدار باش همسنگر و همنوع باشد.
·
اگر کسی از ماهیت طبقاتی فردی، از
وابستگی فردی به مرجعی آگاه باشد، می تواند در غیاب او هشدار دهد تا دوستانش به
دام دشمن نیفتند.
ب
·
غیبت اما در ایران چه بسا بسان تعارفات
بی محتوا ست.
·
به همین دلیل کسی هم آن را جدی نمی
گیرد.
·
غیبت یکی از فرم های تفنن و تفریح
و وقت گذرانی است.
·
دلیل رواج وسیع غیبت فقدان نهادها
و وسایل فرهنگی، تفریحی و تفننی است.
·
غیبت با این محتوا یکی از عادات مردم شده و کسب و کار تهوع آوری
است.
·
در جمع مثلا 5 نفره راجع به کسی که
آنجا نیست، بدگوئی صورت می گیرد.
·
مثلا طرز گفتار و رفتار و تفکر او
مورد تمسخر قرار می گیرد.
·
کسی اعتراضی ندارد.
·
همه می دانند که غیبت کننده چه بسا
معیوب تر و بدتر از او ست.
·
اما وقتی یکی اعضای این جمع 5 نفره
می رود، بلافاصله پشت سر گوئی راجع به او شروع می شود.
9
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
·
این استنباط خانم آلمانی نیز دقیق
و صحیح نیست.
·
پیش شرط تنفر از کسی شناخت ماهیت
او ست.
·
آنچه تنفر جلوه گر می شود، چه بسا
اصلا تنفر نیست.
·
درست بسان تعارفات بی محتوا ست.
10
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
ﻭ متنفر ﺍﺯهمدیگرند.
·
تنفر اما به عنوان واکنش پسیکولوژیکی
اصلا بد نیست.
·
تنفر از کسی و یا سیستمی به همان
اندازه منطقی و مقبول است که عشق به کسی و یا سیستمی.
·
ما همیشه با دیالک تیک عشق و نفرت
و مهر و کین سر و کار داریم.
·
دیالک تیک عشق و نفرت و مهر و کین
خاص ایرانی ها نیست.
·
شامل حال همه آحاد بشری می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر