جمعبندی از
میمحا نجار
ستاره
·
خوب.
·
تحلیل شعر مولانا را ادامه بده.
سار
از
جمادی مُردم و نامی شدم
وز
نما مُردم به حيوان سر زدم
·
معنی تحت اللفظی:
·
من نخست جزو جمادات بودم.
·
جماد وارگی (جمادیت) خود را نفی کردم و نبات شدم.
·
بعد نباتیت خود را نفی کردم و حیوان شدم.
·
حیرت انگیز است، ولی علمی تر از این نمی توان تبیین
داشت.
·
مولانا صدها سال قبل از داروین و علما و فلاسفه مارکسیست
ـ لنینیست، تئوری توسعه را نمایندگی می کند.
·
بدون اینکه تجربه و دانش تجربی لازم را در اختیار داشته
باشد.
ستاره
·
آره.
·
ولی فکر می کنی، مولانا چگونه به تئوری توسعه رسیده است؟
سار
·
به این مسئله اندکی اندیشیدم و راه حلش را پیدا کردم.
·
مولانا به دلیل بینش پانته ئیستی به این نتیجه رسیده
است.
·
مولانا بنا بر بینش پانته ئیستی، تفاوتی میان جماد و
نبات و حیوان و انسان و ارواح و اجنه و ملائکه و خدا نمی بیند.
·
اصل وحدت وجود.
ستاره
·
آره.
·
ولی پانته ئیسم که به تئوری توسعه نمی رسد.
·
گذاشتن علامت تساوی میان جماد و نبات و جانور و انسان و
جن و روح و ملک و خدا که به تئوری توسعه ربطی ندارد.
سار
·
درست است.
·
مولانا نه فقط با تکیه بر پانته ئیسم، بلکه ضمنا با نفی
پانته ئیسم به تئوری توسعه رسیده است.
·
مولانا از حد و سرحد پانته ئیسم، پا فراتر نهاده است.
·
فقط در نتیجه چنین گامی به تئوری توسعه رسیده است.
·
یعنی پانته ئیسم را هم نفی دیالک تیکی کرده است.
·
یعنی بخش مثبت آن را حفظ کرده و توسعه داده و بخش منفی
پانته ئیسم را حذف کرده و دور انداخته است.
·
دیالک تیک خفظ و حذف که قبلا گفتیم.
ستاره
·
این اما به چه معنی است؟
سار
·
این به معنی خواندن فاتحه ای بر تئولوژی (فقه و شریعت)
است.
·
این به معنی انکار افسانه آفرینش است.
·
بنا بر این تئوری توسعه، حوا و آدم (انسان ها) اصلا آفریده
نمی شوند.
·
بلکه سیر تکاملی طی می کنند.
·
بنا بر این تئوری توسعه مولانا، حوا و آدم یعنی بشر بطور
کلی از آغاز نبوده اند.
·
اصلا جبرئیل تندیس آن دو را نساخته تا خدا بیاید و روح
در آنها بدمد.
·
نخست جمادات وجود داشته اند.
·
از جمادات، نباتات پدید آمده اند و از نباتات، جانوران و
از جانوران انسان و الی آخر.
ستاره
·
درست است.
·
این اما به چه معنی است؟
سار
·
این بدان معنی است که توسعه و یا تکامل نه خطی، بلکه مرحله
ای است.
·
مولانا در این شعر، به مراحل توسعه و یا تکامل اشاره دارد.
·
به فرم پلکانی تکامل و یا توسعه.
ستاره
·
درست است.
·
این به زبان فلسفی به چه معنی است؟
سار
·
منظورت را نمی فهمم.
ستاره
·
با توسل به کدام مفهوم می توان توسعه و یا تکامل پلکانی
را، مرحله به مرحله را تبیین داشت.
سار
·
من فکر می کنم که مفهوم «روند» (پروسه، فرایند) مناسب باشد.
·
می توانم بگویم که توسعه و تکامل در طبیعت سیر پروسه ای
و یا روندین دارد و نه خطی.
·
ولی من سیر پلکانی را تجسم پذیرتر تصور می کنم.
ستاره
·
چرا؟
·
مگر روند چه عیبی دارد؟
سار
·
عیبی ندارد.
·
ولی سیر توسعه پلکانی را بهتر می توان تصور کرد و در
خاطر تجسم بخشید:
·
جماد پس از مدتی تحول تدریجی در پله جمادیت بالاخره یک پله بالاتر می رود.
·
یعنی به مرحله نبات می رسد.
·
بعد زندگی اش را در این مرحله طی می کند.
·
پلکان پهنا ودرازای (عرض و طول) معینی دارد.
·
نبات در مدت نبات وارگی تدریجا دگرگون می شود تا اینکه
بالاخره به پلکان بالاتر می رسد.
·
به جانور توسعه می یابد.
·
مثلا به حشره، خزنده، ماهی و غیره توسعه می یابد.
·
بعد در پلکان جانور وارگی مدتی مثلا یک میلیون سال ادامه
حیات می دهند تا پس از رشد کافی به پلکان بعدی برسد و به انسان توسعه یابد.
ستاره
·
آره.
·
خیلی خوب است.
·
ولی هنوز دقیق نیست.
·
فکر می کنی ایرادش کجا ست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر