۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

سیر و سرگذشت جنبش روشنگری (4)

آدام فرگوسون (1723 ـ 816)
مورخ اسکاتلندی
از اخلاقیون اجتماعی روشنگری
از مؤسسین جامعه شناسی
کاشف تفاوت های طبقاتی در جامعه سرمایه داری
مارکس به فرگوسون ارج فراوان می نهد و او را استاد آدام اسمیت تلقی می کند.
آثار:
مقاله ای در بررسی تاریخ جامعه بورژوائی
انستیتوی فلسفه اخلاق
اصول اخلاق و دانش سیاسی

وینفرید شرودر

کارل هاینتس بارک
برگردان شین میم شین

I
روشنگری انگلیس


5
جان تولاند

جان تولاند (1670 ـ 1722)
آزاداندیش ایرلندی روشنگری
تغییر مذهب از کاتولیسیسم به پروتستانتیسم
تحصیلکرده فلسفه و تئولوژی
از پیروان جان لاک
مؤلف «نامه های سرنا» (1704)
کتابش تحت عنوان «مسیحیت غیر اسرارآمیز»
در سال 1697 در دابلین علنا سوزانده شد
از طرفداران پانته ئیسم

• نمایندگان اصلی ماتریالیسم انگلیس که بر بنیان تئوری شناخت سنسوئالیستی جان لاک آغاز بکار کردند، بشرح زیر بوده اند :
• دیوید هارتلی (پزشک) (1705 ـ 1787)
• یوزف پریستلی (1733 ـ 1808)
• جان تولاند (1670 ـ 1720)

• آثار پریستلی در انگلستان مشاجره درازمدتی بر سر ماتریالیسم براه انداختند.
نامه های تولاند به سره نا (1704) در فرانسه در سال 1768 میلادی از سوی هولباخ منتشر شدند.
• در آلمان، هردر اولین کسی بود که ارزش آثار تولاند را بطور عینی مورد تمجید قرار داد.
• سنن مترقی روشنگری انگلیس را «آزاد اندیشان» و دئیست ها، آنتونی کولینز (1676 ـ 172)، ماتیو تیندال (1656 ـ 1733)، توماس شوب (1679 ـ 1747)، لرد بولینگبروکه (1678 ـ 1751)، ویلیام کووارد (1656 ـ 1725)، هنری دودوه ل (1641 ـ 1711)، آندره باکستر (1686 ـ 1750) نیز ادامه دادند.

• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «همانطور که هوبس پیشداوری های ته ئیستی ماتریالیسم بیکن را نابود کرد، به همان سان نیز کولینز، دودوه ل، کووراد، هارتلی، پریستلی و امثالهم آخرین محدودیت ها و عیوب تئولوژیکی سنسوئالیسم جان لاک را از بین بردند.
دئیسم برای ماتریالیست ها چیزی بیش از وسیله ای برای خلاص کردن بی دردسر و مسامحه کارانه خویش از شر مذهب نبوده است.»

6
برنارد مانده ویل
برنارد مانده ویل (1670 ـ 1733)
پزشک، تئوریسین اجتماعی هلندی، مقیم انگلستان
مؤلف «افسانه زنبوران عسل»
او نه فضایل اخلاقی، بلکه مفاسد اخلاقی را سرچشمه رفاه عموم می دانست،
که به پارادوکس مانده ویل معروف شده است.

فلسفه اخلاق انگلیس در دوره پسا جان لاک مخالف اخلاق مذهب وحی بوده است.
• نمایندگان برجسته فلسفه اخلاق انگلیس افراد زیر بوده اند :
• برنارد مانده ویل (پزشک) (1670 ـ 1733)
• گراف فون شافتس بری (1671 ـ 1713)

• مانده ویل در کتاب خود تحت عنوان «افسانه زنبورها و یا عادات ناپسند شخصی بمثابه منافع عمومی» (1714) به پیروی از هوبس می نویسد که نه سجایای اخلاقی، بلکه اگوئیسم، مال پرستی، کلاهبرداری و تجمل پرستی نیروهای محرکه پیشرفت اند.
اگوئیست بنظر او فقط کسانی نیستند که فاسد نامیده می شوند، بلکه همچنین کسانی اند که به داشتن سجایای اخلاقی معروف خاص و عام اند.

مانده ویل با تیزهوشی اثبات می کند که ثروتمندان، کشیشان و دولتمداران نه فقط از اگوئیسم کسانی که به عنوان فاسد مزمت و محکوم می شوند، بهره شخصی می برند و به اشاعه اگوئیسم کمک می کنند، بلکه خود آنها نیز اگوئیست اند، با این تفاوت که آنها اگوئیسم خود را عوامفریبانه زیر جامه سجایا پنهان می سازند.

• از این رو مانده ویل به این نتیجه می رسد که اخلاق مسیحی نه تنها اگوئیسم را محدود نمی کند، بلکه به اشاعه آن کمک می کند.
مانده ویل اما به این کشف خود قناعت نمی کند، بلکه خواستار رونق بخشیدن آزادانه به اگوئیسم می شود و برای جلوگیری از انحراف آن نه اخلاق مسیحی، بلکه قدرت دولتی و قوانین را توصیه می کند.
• هرجا انسان ها از سر اگوئیسم فاسد نشوند و قوانین را زیر پا نگذارند، آنجا قوانین با منافع عمومی انطباق دارند.
آموزش مانده ویل دارای گرایشات ماتریالیستی است، اگر چه منکر کافر و دشمن کلیسا بودن خود می شود.
مانده ویل در آثار خود به موضعگیری بر ضد شافتس بری می پردازد، زیرا در فلسفه او تحریف واقعیت و فلسفه ثروتمندان را می بیند.

برکلی مخالف سرسخت مانده ویل بود.
• ولی هم آدام اسمیت و هم روشنگری فرانسه تحت تأثیر مانده ویل قرار داشتند.
مارکس در باره او می نویسد:
• «مدافعه از عادات ناپسند مشخصه گرایش سوسیالیستی ماتریالیسم مانده ویل است، که یکی از شاگردان انگلیسی سالخوده تر جان لاک بوده است.
• او ثابت می کند که عادات ناپسند در جامعه کنونی ضرور و مفیدند.
• این اما به معنی دفاع از جامعه کنونی نبوده است.»

7
گراف فون شافتس بری

• فلسفه اخلاق که گراف فون شافتس بری نمایندگی می کرد، بر ضد ماتریالیسم بود ولی در ضمن بر ضد اخلاق مذهب وحی نیز بود.
شافتس بری به دئیست های میانه رو تعلق داشت.
• بنظر او اخلاق در ذات انسان ها نهادینه شده است.
• او ـ بر خلاف جان لاک ـ به حس اخلاقی مادرزاد اعتقاد داشت.
• بنظر او برای کسب سجایای اخلاقی باید قادر به درک خیرعام و انعکاس عقلی اعمال خود و دیگران بود.
• ایدئال های شافتس بری عبارت اند از احراز شخصیت آزاد، آگاه و اخلاقمند و تشکیل یک جامعه بورژوائی هومانیستی.
• هم روشنگران فرانسه و هم روشنگران آلمان با نظرات شافتس بری به چالش پرداخته اند.
• طرفداران شافتس بری در انگلستان عبارت بودند از ژوزف باتلر (1692 ـ 1752) و فرانسیس هوتچه سون (1694 ـ 1746)

8
آدام فرگوسون


آدام فرگوسون (1723 ـ 1816) یکی دیگر از معروفترین اخلاقیون انگلیس بوده که در اثر خود تحت عنوان «بررسی تاریخ جامعه بورژوائی» (1767) توسعه سجایای اخلاقی را با کمال معنوی پیشرونده انسانی در پیوند می داند و اخلاق را در تاریخ جامعه بشری مورد استفاده قرار می دهد.
مارکس به فرگوسون ارج فراوان می نهد و او را استاد آدام اسمیت تلقی می کند.

9
اسقف جورج برکلی

جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

قطع رابطه قطعی با سنن مترقی روشنگری فرانسه از سوی فلسفه ایدئالیستی ـ ذهنی صورت می گیرد، که توسط اسقف جورج برکلی (1685 ـ 1753) بنیانگذاری شده است.
برکلی در اثر اصلی خود تحت عنوان «بررسی اصول شناخت انسانی» (1710) شناخت را که در فلسفه جان دلاک دو جنبه داشت، در شناخت درونی خلاصه می کند و منکر وجود جهان خارج واقعی ـ عینی می شود.
برکلی جهان خارج را ترکیبی از احساس ها می داند که از سوی خدا در روح انسانها نهاده می شود.
• مفهوم «ایدئالیسم» نخست برای نامیدن تئوری شناخت برکلی مورد استفاده قرار می گیرد و بعدها به معنای فراگیرتری بکار می رود.
لنین در کتاب خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» به نقد نظریات برکلی می پردازد.

10
دیوید هیوم
دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان
از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث

• تمایلات ما بعد انقلاب بورژوائی انگلیس در قرن هجدهم در فلسفه دیوید هیوم (1711 ـ 1776) مناسب ترین بیان خود را می یابد.
هیوم هم با آثار فلسفی اش، هم با بررسی های اخلاقی ـ سیاسی اش، هم با پژوهش های مذهبی ـ علمی اش و هم با آثار تاریخی اش وارد عمل می شود.

انگلس و بعدها لنین نشان داده اند که هیوم و اگنوستیسیست ها ـ از نقطه نظر تاریخ ایده ها ـ موضع میانی بین ایدئالیسم ذهنی و ماتریالیسم اتخاذ می کنند.
• از این روست که انگلس اسکپتیسیسم هیوم را پناه بردن به تجربه می نامد که از عجز او در حل تضاد موجود میان ماتریالیسم و ایدئالیسم حکایت دارد.
• «سخن کوتاه: پراتیک این اسکپتیسیسم دقیقا ماتریالیسم فرانسه است ولی به سبب عجز از موضعگیری روشن، در تئوری متافیزیکی گیر می کند و می ماند.»

• مراجعه کنید به اسکپتیسیسم

هیوم تأثیر عظیمی بجا می گذارد.
آدام اسمیت (1723 ـ 1790) که اثر اصلی اش تحت عنوان «بررسی طبیعت و سرچشمه ثروت ملت ها» درسال 1776 میلادی انتشار می یابد، به جرگه طرفداران هیوم می پیوندد.
• بعدها پوزیتیویست ها هم به هیوم استناد می کنند.
• مخالفان هیوم که فلسفه او را به سبب استنتاجات اسکپتیسیستی علنا با توجه به مذهب رد می کردند، فلاسفه اسکاتلندی بشرح زیر بوده اند:
• توماس راید (1710 ـ 1796)
• جیمز بیتی (1735 ـ 1803)
• توماس براون (1778 ـ 1820)

• دیوید هیوم (1711 ـ 1776)، ادوارد گیبون (1737 ـ 1794) و ویلیام روبرتسون (1721 ـ 1793) مورخان برجسته انگستان در قرن هجدهم بوده اند.

• کتاب هیوم تحت عنوان «تاریخ انگلستان از حمله ژولیوس سزار تا انقلاب 1688» که در سالهای (1754 ـ 1761) منتشر شد، نشاندهنده تغییرات اجتماعی عظیم در انگلستان، اعتلای طبقه متوسط، نابودی اشراف فئودال و در پیوند با آن تشکیل نظام دولتی لیبرالی است.
• این اولین بررسی تاریخ انگلستان، بویژه بعد از انقلاب انگلیس از نقطه نظر بورژوازی پسا انقلابی است.

• کتاب گیبون تحت عنوان «تاریخ روم» (1776 ـ 1787) و آثار تاریخی روبرتسون «تاریخ اسکاتلند» (1759)، «تاریخ امپراطوری چارلز پنجم» (1769) و «تاریخ آمریکا» (1777) نیز علیرغم موضوعات خاص خود گرایش واحدی را نشان می دهند.

• مورخان لیبرال نوپای قرن نوزدهم فرانسه (تیه ری، میگنه، گیزو، تیر و امثالهم) راه نشان داده شده از سوی مورخان انگلیسی قرن هجدهم را در پیش می گیرند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر