۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

کمونیست ها امروز (9)

«ما تئوری مارکس را به هیچ وجه، بمثابه یک سیستم بسته و دست نزدنی تلقی نمی کنیم.
• بلکه برعکس، بر این باوریم، که تئوری مارکس، فقط شالوده علم را پی ریزی کرده است.
• سوسیالیست ها باید آن را در همه جهات توسعه دهند، اگر نخواهند از زندگی عقب بمانند.»

لنین

حزب بوته ذوب پراتیک و تئوری است!
پروفسور هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطان پور

بخش سوم
خصلت حزب

• در اهمیت تئوری برای استراتژی کمونیستی پیگیر نباید کوچکترین تردیدی به خود راه داد.
• بدون درک تئوریکی اوضاع و احوالی که انسان در آن عمل می کند، کنش ها (عملیات) خصلت خودپو کسب می کنند و فرمان شان بدست منافع خاص گروه های کنشگر در لحظه معین می افتد و فرم واکنش های احساساتی ـ عاطفی به خود می گیرند.

• اما انسانها بدون گشتاوری از خودپوئی اندوهمند به عمل بر انگیخته نمی شوند.

• این بحث تئوریک است، که در ضمیر ایدئولوگ های جنبش ته نشین می شود و آنها را به کشف قوانین و گرایشات عام پنهان در ورای انگیزه های خاص قادر می سازد و بدین طریق، اعمال افراد مجزا در شط کلی جامعه جاری می شوند و سمت و سو می یابند.

• «ایدئولوگ، بطور کلی، زمانی لیاقت نام ایدئولوگ را خواهد داشت، که جلوتر از جنبش حرکت کند، جنبش را رهنمائی کند، قبل از دیگران به حل کلیه مسائل تئوریکی، سیاسی، تاکتیکی و سازمانی قادر باشد، مسائلی که عناصر مادی جنبش بطور خودپو با آنها روبرو می شوند.
• برای در مد نظر داشتن واقعی عناصر مادی جنبش باید نسبت به آنها برخورد انتقادی داشت، باید قادر به نشان دادن خطرات و نواقص جنبش خودپو بود، باید توان اعتلای خودپوئی به مرتبه آگاهی را در خود داشت.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 322)

• آگاهی ـ خود ـ گشتاور واقعی اوضاع و احوال تاریخی است و بر روندی که واقعیت عینی را تغییر می دهد، تأثیر می گذارد.
• آگاهی درست ـ از این رو ـ عنصر ضروری عمل درست است.
• درک مورد نظر ما از تئوری با علم بورژوائی واپسین تفاوت بنیادی دارد.

• علم بورژوائی واپسین بر آن است، که باید میان احکام «توصیفی و هنجاری» تفاوت قائل شد و ادعا می کند که احکام هنجاری نمی گذارند که کسی آنها را بوسیله احکام توصیفی پایه ریزی کند.
• به عبارت دیگر، نمی توان در گذر از احکام توصیفی به احکام هنجاری رسید.

• منظور آن این است که کار علمی واقعی در زمینه پژوهش واقعیت عینی باید به توصیف واقعیات امور و پیوندهای فی ما بین بسنده کند.
• آماجگذاری ها و رهنمودهای عمل، برعکس، بیانگر تصمیمگیری های «آزاد» دلبخواه اند.
• از آنچه که هست، نمی توان چه باید باشد و چه نباید باشد را نتیجه گرفت.

• حالا معلوم می شود که یک همچو تئوری، توجیه امتیازات قدرتمندان را و تعیین آینده بر طبق منافع آنان را درست می داند.
• یعنی هرکس زور و قدرت دارد، بطور اوتوماتیک حق با او ست.
• (هر که زورش بیشتر، حقانیت ادعاهایش بیشتر! مترجم)

• اما این اصل آموزش علمی بورژوائی واپسین، این واقعیت امر را مسکوت می گذارد، که واقعیت عینی، امکانات واقعا امکان پذیری را در بطن خود دارد، که بخشی از واقعیت اند و در بطن واقعیت اند و در توصیف واقعیات امور می توانند در نظر گرفته شوند و باید در نظر گرفته شوند.

• میان آلترناتیوهای واقعا امکان پذیر در توسعه های اجتماعی موجود در بطن واقعیت عینی می توان تصمیمات سنجیده و اندیشیده گرفت و آماج های واقعی و غیر اوتوپیکی تعیین کرد.
• میان آلترناتیوها می توان بدلیل نیازمندی های بیولوژیکی و اجتماعی انسانها و بدلیل اهداف و ارزش های ناشی از آنها دست به انتخاب زد و به توضیح عقلی آنها اقدام نمود.

• توصیف یک وضع و حال و تصمیمگیری ها در مورد چگونگی عمل و آماج های مورد نظر، وحدتی را تشکیل می دهند، که تئوری بوسیله آن، می تواند خود را به گشتاوری از پراتیک تبدیل کند.

• تنها در این وحدت است، که شناخت رشد می کند، شناختی که مددکار پراتیک است و بوسیله پراتیک می تواند تضمین شود.
• (یعنی به محک پراتیک زده شود، صحت و سقمش آزمایش و اثبات شود.
• مراجعه کنید به توصیف، توضیح، دیالک تیک پراتیک و تئوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم)

• آگاهی درست، بمثابه عنصری از عمل سیاسی درست، اما به شناخت فردی درست مربوط نمی شود.
• ارزیابی اوضاع و احوال معین، تنها زمانی به شاقول (معیار و ملاک و متراژ) یک سازمان بدل می شود، که حد اقل در اصول کلی اش، مورد قبول قلبی همه اعضاء باشد، تا آنها نیز آماده شرکت در عمل سیاسی مبتنی بر آن باشند.

• تئوری نمی تواند از سوی ایدئولوگ ها، یعنی تئوریسین های حزب تعیین شود، بلکه باید در خود حزب توسعه یابد و به بلوغ رسد.

• از این رو، هر عضو فعال حزب، باید «روشنفکر ارگانیک» طبقه کارگر باشد، همانطور که گرامشی می گوید.

• بحث تئوریکی و تشکیل شعوری از این دست نمی تواند بدون پراتیک سیاسی صورت گیرد.
• در کلوپ های بحث این و یا آن نظر گل می کند.
• در انستیتوهای پژوهشی و در دانشگاه ها هم فقط تئوری های درست و یا غلط در باره عرصه های خاصی از واقعیت عینی مورد بحث قرار می گیرند و هرازگاهی «معارف خالص» میسر می شوند.
• تئوری ها برای اینکه به خدمت تحول انقلابی زندگی و جامعه در آیند، به همپیوندی با پراتیک سیاسی و آزمون و کنترل بی وقفه در کوره تجارب پراتیک سیاسی نیاز دارند.

• حزب بوته ذوب پراتیک و تئوری است.

• حزب بوته ذوب پراتیک و تئوری است به شرط و شروط زیر:

1

• اگر حیات حزبی اصیلی با شرکت فعال اعضا شکوفا شود.

2
• اگر از تجارب پراتیک درس گرفته شود.

3
• اگر تئوری جامه مشخص بپوشد!

4
• اگر تئوری تصحیح شود!

5
• اگر تئوری با واقعیت عینی جوش بخورد!

6

• اگر از تعمیم های تئوریک برای پراتیک استنتاجاتی استخراج شوند.

• زیانبارتر از دگماتیسم بی تحرک و متحجر چیزی برای حیات مندی حزب ـ بمثابه یک ارگانیسم (اندام) عمل سیاسی ـ وجود ندارد.

• مراجعه کنید به دگماتیسم (جزمگرائی)، ارگانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• به قول لنین، «ما تئوری مارکس را به هیچ وجه، بمثابه یک سیستم بسته و دست نزدنی تلقی نمی کنیم.
• بلکه برعکس، بر این باوریم، که تئوری مارکس، فقط شالوده علم را پی ریزی کرده است.
• سوسیالیست ها باید آن را در همه جهات توسعه دهند، اگر نخواهند از زندگی عقب بمانند.»
• (کلیات لنین، جلد 4، ص 206)

• حزب کمونیست آلمان، حزبی مارکسیستی ـ لنینیستی است.
• چرا؟
• چون آماج این حزب، عبارت است از تحقق بخشیدن به وحدت درک تئوریکی واقعیت عینی و جهان بینی علمی منتج از آن با آماجگذاری های اجتماعی و عمل سیاسی حزب در فرم کردوکار حزبی سازمان یافته.

• شکی نیست که هر سازمان حزبی، فقط متناسب با اعضای فعالش، نیرومند و مؤثر است.
• اساسنامه حزب و خودآگاهی ایده ای آن، «ارزش نظری» را تعیین می کند، که اغلب با «ارزش عملی» تفاوت هائی دارد.

• «ارزش نظری» اما نقش تعیین کننده ای در درون سازمان دارد و تصحیح خطاها و نارسائی ها را امکان پذیر می سازد و به بسیج و تهییج و فعال سازی «عامل سوبژکتیف»، توسعه شعور، اراده و آمادگی اعضاء کمک می کند.
• این امر بویژه در ایام بروز بحران های بزرگ و پس از شکست ها اهمیت کسب می کند.

• اما تهییج و فعال سازی انسان های کنشگر بیهوده خواهد بود، اگر فقط بر مبنای اخلاقیت انتزاعی صورت گیرد.

• (این کاری است که جماعت مذهبی پیش می گیرد. مترجم).

• پیش شرط عمل موفقیت آمیز، عبارت است از درک درست شرایط تاریخی و کشف امکانات واقعی موجود در آن شرایط.

• دعوت به فداکاری در راه آماج معین باید با اثبات واقعی بودن آن و اوتوپیکی نبودن آن همراه باشد.
• به عبارت دیگر، باید بر تحلیل مرئی و قابل فهم از اوضاع و طرح استراتژیکی رئالیستی و واقعگرایانه از آن متکی باشد.
• ارتکاب اشتباهات تئوریکی محتمل است، چون هیچ طرح تئوریکی نمی تواند بر همه چیز وقوف داشته باشد.
• اشتباهات تئوریکی اما باید در پراتیک سیاسی تصحیح شوند.

• از این رو ست که مفهوم وضعیت سیاسی باید همواره در بحث های درونحزبی بر بنیان تجارب سیاسی حاصله تشکیل گردد و به حافظه اعضاء سپرده شود.

• در قاموس حزب کمونیست آلمان، کار تئوریکی، بخشی از فعالیت سیاسی است.

• حزب کمونیست آلمان، بدین طریق در سنت انترناسیونال سوم پیش می راند.


• بر طبق طرح لنینی حزب، فعالیت سیاسی، نه بر مبنای انگیزه های خودپو و نه بر اساس ملاحظات پراگماتیستی، بلکه با توجه به روندهای تمام اجتماعی و تضادهای درونی این روندها و با توجه به قوانین و قوای محرکه تاریخی تعیین می شود.

• مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان
ادامه دارد

۱ نظر:

  1. جای ان باریکه جوی بی نمود در تنم بحری باوا میسرود اینک ان بیتاب بپایان منم همچنان در کار فردا متنم تا برارم گوهری چون شبچراغ از تو کیگیرم بهر ساحل سراغ این عالیترین مطلبی که من از عزیزی چ.ن شیاوش دریافتم

    پاسخحذف