۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه

دیالک تیک نمود و بود (دیالک تیک پدیده و ماهیت) (4)

بود (ماهیت)
پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

4
بود (ماهیت) در فلسفه اسقف برکلی


• اسقف برکلی با تشبثات زیر، سنسوئالیسم (حس گرائی) ماتریالیستی را بطرزی ایدئالیستی ـ ذهنی وارونه می سازد:

1

• برکلی چیزهای عینی موجود را بمثابه مجموعه بغرنجی از احساس ها قلمداد کرد.

2

• برکلی منکر وجود هرنوع بود (ماهیتی) در ورای پدیده ها شد.

• (به عبارت دیگر، دیالک تیک نمود و بود را تخریب کرد، بود (ماهیت) را دور انداخت و نمود را مطلق نمود. مترجم)

3

• برکلی فقط به قبول حواس انسانی که انسان ها را از فرم های نمودین چیزها با خبر می سازند، تن در داد.

5
بود (ماهیت) در فلسفه کانت

چیز در خود
طرحی از طراح محترم مجله هفته

1

• کانت هم از موضع ایدئالیسم ذهنی، بود (ماهیت) و نمود (پدیده) را از هم جدا کرد.

2

• به نظر کانت، نمود (پدیده) آن است که سوبژکت شناخت از طریق حواس به وجودشان پی می برد.

3

• بنظر کانت، نمود (پدیده) ها تنها در رابطه با سوبژکت شناسنده وجود دارند.

4

• بنظر کانت، سوبژکت شناسنده بکمک دو عامل زیر به ادراک پدیده ها نایل می آید:

الف

• بکمک فرم های ناب نگرش (زمان و مکان) که بطور اپریوری ( بیواسطه و بی نیاز از تجربه) در اختیار دارد.

ب

• بکمک فهم، یعنی مقوله ها

5

• بود (ماهیت) چیزها بنظر کانت، در ورای نمود (پدیده) ها بمثابه «چیز در خود» وجود دارد.

• مراجعه کنید به چیز، چیز درخود در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


6

• چیز درخود بنظر کانت غیر قابل شناسائی است.
• بنابرین، انسان ها نمی توانند به شناخت بود (ماهیت) چیزها نایل آیند.

6
بود (ماهیت) در فلسفه هگل


1

• هگل جدا کردن اصولی نمود از بود، پدیده از ماهیت توسط کانت را مورد انتقاد دیالک تیکی قرار می دهد و رد می کند:
• «نمود (پدیده) نشاندهنده چیزی نیست که در بود (ماهیت) نباشد و در بود (ماهیت) چیزی نیست که بروز خارجی واقعی نداشته باشد.»
• (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف 139)

2

• بنظر هگل، انسان با شناخت نمود (پدیده) است که به شناخت بود (ماهیت) راه می گشاید.

3

• بود (ماهیت) اما از آنجا که تضاد هویت و تفاوت را در بطن خود دارد، نه فقط با وجود، بلکه قبل از همه با شدن در رابطه است و ببرکت تضادمندی خویش، می تواند به زایش نمود (پدیده) های خود نایل آید.

• از همین جا معلوم می شود که هسته معقول دیالک تیک هگل راجع به رابطه بود (ماهیت) و نمود (پدیده) تحت تأثیر نیازهای سیستم ایدئالیستی ـ عینی او قرار دارد.

4

• بود (ماهیت) و نمود (پدیده) به نظر هگل، تعین های «ایده مطلق» اند که در مسیر توسعه خویش از پله های بود (ماهیت)، نمود (پدیده) و بالاخره واقعیت که وحدت بود (ماهیت) و نمود (پدیده) است، بالا می رود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر