۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

دیالک تیک نمود و بود (دیالک تیک پدیده و ماهیت) (3)

رنه دکارت (1596 ـ 1650)
فیلسوف، ریاضی دان و عالم علوم طبیعی.
او از مؤسسین راسیونالیسم مدرن عصر جدید آغازین شمرده می شود..
تفکر راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.
دکارت به وجود ایده های مادرزاد باور داشت.


بود (ماهیت)
پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

II
بود (ماهیت) در فلسفه قرون وسطی

• در دوره قرون وسطی چالش بر سر رابطه بود (ماهیت) و نمود (پدیده) تحت عنوان «مشاجره یونیورسال ها» (مشاجره بر سر مفاهیم عام) قرن ها ادامه یافت.

• دو جریان مخالف زیر کوشیدند، هرکدام به سلیقه خود، این مسأله را بطور یکجانبه حل کنند:

1
رئالیسم

• رئالیسم، بود (ماهیت) چیزها را در عامیت فکری آنها یعنی در مفاهیم عام می دید، که گویا قبل از چیزهای منفرد وجود داشته اند.


2
نومینالیسم

• نومینالیسم، برای بود (ماهیت) چیزها خصلت گمانورزانه صرف قائل بود و بر آن بود، که در واقعیت عینی چیزی منطبق با ماهیت چیزها وجود ندارد.

III
بود (ماهیت) در فلسفه عصر جدید

• پیشرفت شتابان علوم طبیعی که در پیوند با پیدایش شیوه تولید سرمایه داری در اروپا صورت می گرفت، روش در خور برای پی بردن به بود (ماهیت) و قوانین پدیده های طبیعی مطرح نمود:

1
بود (ماهیت) در فلسفه فرانسیس بیکن

1

• فرانسیس بیکن که شیفته پژوهش علمی بود، بود (ماهیت) را قانون درونی نمود (پدیده) می دانست.

2
• او بود (ماهیت) را فرم می نامید.

3

• او بر آن بود که بود (ماهیت) قابل شناسائی است و برای پی بردن بدان، باید به تحلیل خواص نمود (پدیده) خارجی پرداخت، نمود (پدیده) خارجی ئی که برای حواس بطور بیواسطه قابل دسترسی اند.

4

• نظریه فرانسیس بیکن حاکی از نیاز معرفتی ـ نظری علوم تجربی بود که در اروپا آغاز به رشد کرده بود.

• اما علومی که روش های ریاضی را مورد استفاده قرار می دادند، موجب تقویت گرایشات راسیونالیستی در فلسفه شدند.

5

• فرانسیس بیکن استنتاج را به عنوان روش اصلی تحقیق علمی پیشنهاد کرد.

2
بود (ماهیت) در فلسفه دکارت

1

• دکارت استقراء را به عنوان روش اصلی تحقیق علمی پیشنهاد کرد.

2

• به نظر دکارت بود (ماهیت) راستین پدیده ها را جنبه عام پدیده ها تشکیل می دهد.

3

• دکارت مشخصه عام همه ابژکت های مادی را انبساط می نامید.

4

• دکارت مشخصه عام همه پدیده های معنوی را تفکر می نامید.

5

• به نظر دکارت مفاهیم عام، بود (ماهیت) چیزها را منعکس می کنند.

6

• بنظر دکارت، از مفاهیم عام می توان با استفاده از روش استقراء، کلیه معارف مربوط به پدیده های مشخص را استخراج کرد.

7

• بنظر دکارت، مفاهیم عام حاکی از ایده های مادرزاد اند که قبل از هرتجربه ای در انسان شناسنده وجود دارند و تنها از طریق الهام (یعنی بدون کمک حواس) می توان به آنها دست یافت.
• مراجعه کنید به ایده های مادرزاد، الهام (اینتوئی سیون)

3
بود (ماهیت) در فلسفه جان لاک

جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسته تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.
جان لاک در نظریه خود راجع به بود (ماهیت) چیزها میان ایدئالیسم و ماتریالیسم در نوسان بود.
جان لاک در نظریه خود راجع به امکان شناخت بود (ماهیت) راستین چیزها به ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) گرایش داشت.

1

• جان لاک به پیروی از فرانسیس بیکن و در مغایرت با راسیونالیسم (دکارت، اسپینوزا و لایب نیتس) تنها سرچشمه شناخت را در احساس ها و تجربه درونی و برونی سوبژکت می دانست.

2

• به نظر جان لاک، بود (ماهیت) واقعی چیزها در ساختار اجزاء منفرد آنها نهفته است که خارج از دسترس تجربه برونی است، ولی خواص قابل ادراک حسی چیزها را تعیین می کند.

3

• انسان بواسطه خواص قابل ادراک حسی چیزها به ایده های ساده دست می یابد و روح انسانی از ایده های ساده ایده های مرکب می سازد.

4

• ایده های مرکب نامگذاری می شوند و بود (ماهیت) نامدار چیزها را برملا می سازند.

5

• جان لاک در نظریه خود راجع به بود (ماهیت) چیزها میان ایدئالیسم و ماتریالیسم در نوسان بود.

6

• جان لاک در نظریه خود راجع به امکان شناخت بود (ماهیت) راستین چیزها به ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) گرایش داشت.

• مراجعه کنید به تئوری شناخت، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در تارنمای دیارة المعارف روشنگری


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر