۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

فرهنگ به چه معنی است؟

پولی فروم فرهنگی
اثری از الفارو سیکوه ئیروز

فرهنگ

پروفسور فرد اشتاون بیل
برگردان شین میم شین

• فرهنگ به معنی پرستاری، مواظبت و تکمیل یک شیئ قابل بهسازی و قابل تهذیب بوسیله انسان ها، بویژه به معنی بهسازی و تهذیب کردوکار حیاتی خود انسان ها ست.
• در زمان های قدیم فرهنگ به معنی آماده کردن زمین برای کشت و کار بکار می رفت.
• آماده کردن زمین برای برآورده ساختن نیازمندی های انسانی را فرهنگ می نامیدند.

• بعدها تربیت، آموزش و تکمیل توانائی ها و امیال انسانی ببرکت «آموزش روحی و معنوی» را فرهنگ نامیدند.

• و سرانجام فرهنگ بمعنی تربیت روحی بکمک فلسفه، علم، اخلاق و هنر بکار رفت.

• در قرن هفدهم و هجدهم مفهوم فرهنگ وسعت بیشتری یافت و شامل همه چیزهائی شد که انسان هم به محیط زیست خود اضافه می کند و هم در توسعه و تکامل خویش به وضع و حال طبیعی خود می افزاید، تا به کمال خویشتن خویش نایل آید.


یوهان گوتفرید هردر (1744 ـ 1803)
نویسنده، شاعر، مترجم، تئولوگ، فیلسوف تاریخ و فرهنگ کلاسیک وایمار (آلمان)
متنفذترین نویسنده و متفکر عصر روشنگری
ستارگان چهارگانه وایمار (هردر، وایلند، گوته، شیللر)
آثار:
بررسی منشاء زبان
ایده هائی راجع به فلسفه تاریخ بشریت
باد و خورشید
متاانتقاد از انتقاد از خرد محض

• پوفندورف (1672) ، آدلونگ (1782) و هردر مفهوم فرهنگ را به معنی امروزین آن بکار بردند، که یکی از عناصر مهم مفهوم بورژوائی ـ هومانیستی فرهنگ را تشکیل می دهد.

• مفهوم فرهنگ بسته به این که استکمال انسانی در کدام یک از نکات زیرین دیده می شود، عرصه های اجتماعی و فردی محدود و یا وسیع کردوکار حیاتی انسان ها را در هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در بر می گیرد:


1

• استکمال انسانی در تربیت معنوی ـ روحی، بکمک فلسفه، علم، هنر و غیره.

2

• استکمال انسانی در تحول خلاقانه محیط زیست و تأثیر متقابل این روند بر توسعه و تکامل ماهیت اجتماعی انسان.

3

• استکمال انسانی در تأثیر ایدئولوژی او بر روند فوق الذکر.

• مارکسیسم ـ لنینیسم بر آن است که خصلت فرهنگ هر فرماسیون اجتماعی بوسیله نحوه و نوع شرکت طبقات و اقشار مختلف در تولید، توزیع و از آن خود کردن ارزش های معنوی تعیین می شود، که خود وابسته است به زیربنای اقتصادی و عضوبندی اجتماعی جامعه.

نقش، فونکسیون و تأثیر ارزش های جهان بینانه، اتیکی (اخلاقی) و استه تیکی در رابطه با هدایت رفتار اجتماعی بطور اپریوری (ماورای تجربی) در شخصیت انسانها نهفته نیست، بلکه به مبارزه طبقات برای تسلط بر شیوه تولید ارزش های مادی و معنوی وابسته است.


• به این دلیل است که هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فرهنگ منطبق با خود را پدید می آورد، برای تکمیل خود به آنها نیاز پیدا می کند و فرهنگ در جامعه منقسم به طبقات خصلت طبقاتی دارد.

• فرهنگ در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، بمثابه جنبه ای از کردوکار حیاتی جامعه در نظر گرفته می شود، جنبه ای که هرچند ذاتی کلیه عرصه های موجود حیات اجتماعی است، ولی با آنها یکسان نیست.

توسعه، تکامل و تشکیل همه جانبه ماهیت انسانی در مبارزه برای تسلط بر نیروهای طبیعی و بویژه در مبارزه برای تسلط بر همزیستی اجتماعی خود، بمثابه محتوای واقعی توسعه فرهنگی تلقی می شود.


• از این رو مفهوم فرهنگ در ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، بیانگر روند استکمال انسان است، انسانی که ببرکت کردوکار خلاق خویش اجتماعی گشته، یعنی انسانی شده است.


• فرهنگ ضمنا بیانگر توسعه نیازمندی ها و توانائی های عملی، فکری، اتیکی و استه تیکی انسان های هر فرماسیون مفروض است.


• و لذا فرهنگ جمع ساده کلیه ارزش های مادی و معنوی که خادم توسعه و تکامل عالی تر بشری باشد، نیست.

• فرهنگ عبارت است از سیستم روابط،، روندها و شیوه های رفتاری که بطور متقابل در همدیگر تأثیر می گذارند.

• چنین سیستمی از عوامل زیر تشکیل می یابد:


1

• از رابطه میان درجه توسعه و تکامل خلاقیت انسانی و روند استکمال خود انسان.

2

• از انعکاس ایدئولوژیکی این رابطه و سمت بخشی به این رابطه.

3

• از شکلگیری حیات معنوی ـ اجتماعی گروه های انسانی (طبقات، خلق ها، ملت ها)

4

• از انطباق عمل انسانی با قوانین واقعیت عینی.

• این پیوند سیستمی دیالک تیکی بطور عینی موجود، خود ویژگی فرهنگ را تشکیل می دهد.

• فرهنگ هر نظام اجتماعی مفروض را این و یا آن گشتاور تشکیل نمی دهد.

• فرهنگ هر نظام اجتماعی مفروض را تأثیر سیستمی این عناصر، تأثیر کلی بطور اجتماعی و جهان بینانه متعین گشته این عوامل تشکیل می دهد، عواملی که همدیگر را مشروط می سازند و متقابلا تحت تأثیر قرار می دهند.

محتوای فرهنگ نظام اجتماعی سوسیالیستی

• محتوای فرهنگ نظام اجتماعی سوسیالیستی عبارت است از هومانیسم راستین، که با ماهیت سیستم کلی سوسیالیسم مطابقت دارد.
• هومانیسم راستین سرچشمه پیشرفت فرهنگی در سوسیالیسم است.

• برقراری وحدت میان استفاده از نیروهای خلاق انسانی و گرایش اخلاقی بسوی استکمال انسانی و تحقق این وحدت، بمثابه عالی ترین اصل عمل دسته جمعی دمکراتیک به رابطه متقابل هماهنگ و به تداخل متقابل توسعه فنی ـ اقتصادی و فرهنگی منجر می شود که یکی از قانونمندی های تشکیل همبود انسانی سوسیالیستی است.

• مراجعه کنید به شعور اجتماعی، ایدئولوژی، انقلاب فرهنگی سوسیالیستی

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر