۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

رفتار (4) (بخش پایانی)

سوبژکتیویته مناسبات
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت

رفتار
پروفسور گئورگ کلاوس
پروفسور ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین

4
مفهوم رفتار در جامعه شناسی معاصر بورژوائی

• در جامعه شناسی معاصر بورژوائی مفهوم رفتار رواج وسیع دارد:
• این مفهوم رفتار ـ قبل از همه ـ گرایش امپیریستی، پسیکولوژیستی خودویژه، کنسرواتیویستی ـ توصیفی بخش اعظم جامعه شناسی بورژوائی را منعکس می کند.

I

• یکی از این جریانات جریانی است که تفاسیر مبتنی بر رفتارشناسی ـ روانشناسی از رفتار را مبنای کار و تحقیق خود قرار می دهد.
• این جریان ازتحریکات و واکنش هائی که براساس مشاهده تجربی بیواسطه قابل بازسازی اند و از قوانین وابستگی میان تحریکات و واکنش های یاد شده آغاز بکار می کند.
• رفتار بمثابه فونکسیون هم تحریکاتی که هم اکنون پدید می آیند و هم تحریکاتی که در زمان گذشته پدید آمده اند و در روند یادگیری مورد حلاجی قرار گرفته اند، تفسیر می شود.

II

جورج کاسپار هومانس (1910 ـ 1989)
جامعه شناس آمریکائی
بانی تئوری استقرائی رفتار اجتماعی
بانی تئوری گزینش راسیونال
آثار:
تئوری گروه اجتماعی (1972)

• هومانس رفتار را بمثابه داد و ستد کردوکارهائی میان اشخاص (در واقع میان دو شخص) تلقی می کند، کردوکار هائی که برای افراد مربوطه کم و بیش مفید و یا گران تمام می شوند.
• میزان سود و زیان حاصله محتوا، جهت و قوت رفتار را مشروط می سازد.
• از این نظریه می توان به سلسله ای از وابستگی های فونکسیونی رسید.

III

• نظریه مشابهی فرانتس یوزف را استندن باخ رواج داده است.

• در نظریه او مسئله یادگیری مقام خاصی دارد:


1

• بنظر او رفتار محصول یادگیری است.

2

• بنظر او رفتار تحقق یادگیری است.

3

• بنظر او یادگیری خود را در رفتار نمایان می سازد.

• چنین نظریاتی در جزئیات پژوهی اجتماعی ـ پسیکولوژیکی سودمند اند، اما بلحاظ فلسفی تازگی ندارند.

• آنها را می توان در فلسفه روشنگری (مثلا در فلسفه جان لاک) هم یافت.

4

• چنین نظریاتی اما وقتی بمثابه پایه و اساس واحد کلیه علوم اجتماعی قلمداد شوند و موجد هم پیوندی میان آنان نامیده شوند، بطلان بی چون و چرای خود را نشان خواهند داد (مثلا مالفسکی، آلبرت)

• این نظریات دارای عیوب زیرند:

I

• اولا چنین نظریاتی به خلاصه کردن علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی در رفتارپژوهی پسیکولوژیستی ـ رفتارشناسانه و لذا اصولا به خلاصه کردن در روانشناسی منجر می شوند.

II

• ثانیا پیروی از این نظریات سبب خواهد شد که علوم اجتماعی به تعلیمات روابط و مکانیسم های غیر تاریخی، صوری و توخالی بدل شوند و نتیجتا دیگر نه برای کشف روندهای اجتماعی مشخص و قوانین توسعه حیات اجتماعی مناسب باشند و نه بدرد توضیح و پیش بینی روندها و پیوندهای اجتماعی بلحاظ تاریخی مهم بخورند.

III

• ثالثا این نظریات (و دلیل پیدایش چنین نظریاتی نیز در شرایط کنونی همین است) به معنی چشم پوشی بر موارد زیرین خواهد بود:

1

• به معنی چشم پوشی بر تحول انقلابی سوسیالیستی جامعه خواهد بود.

2

• به معنی چشم پوشی بر پایه ریزی علمی مبارزه طبقاتی طبقه کارگر و حزب آن خواهد بود.

3

• به معنی چشم پوشی بر رهبری سوسیالیستی جامعه خواهد بود.

4


• به معنی چشم پوشی بر تشکیل آگاهی سوسیالیستی خواهد بود.

• تئوری فلسفی ـ سوسیولوژیکی رفتار که ماتریالیسم تاریخی را نیزشامل می شود، هم بلحاظ تئوریکی ـ متدئولوژیکی و هم بلحاظ عملی در مغایرت آشکار با نظریه رفتار که از سوی تئوری اجتماعی بورژوائی معاصر اشاعه داده می شود، قرار دارد.

5
نکات مهم در زمینه مفهوم رفتار

1

• وارد کردن تعین های اجتماعی و تاریخی فراگیر در مفهوم رفتار، بویژه نسبت دادن رفتار به ضد دیالک تیکی آن، مناسبات اجتماعی نشان می دهند که رفتار را نمی توان به معنی رفتارشناسانه آن درک کرد و نباید آن را بمثابه امری مستقل و جدا از جامعه و تاریخ در نظر گرفت.

• قالب های روابط متقابل مجرد، توخالی و غیرتاریخی باید منفجر گردند.


• در کانون تجزیه و تحلیل رفتار باید اولا مناسبات اجتماعی قرار گیرند:

مناسبات اجتماعی به مثابه فاکتورهای دترمیناسیون (فاکتورهای تعین) ، به مثابه تعین فرم اجتماعی و به مثابه نتیجه رفتار.
• در کانون تجزیه و تحلیل رفتار باید ثانیا به دلیل مورد اول، کردوکار گروه ها و طبقات اجتماعی قرار گیرد.

• تنها از این طریق است که نقاط محوری لازم برای درک تاریخی و اجتماعی مشخص مسئله رفتار پدید می آیند.

2

• تئوری رفتار در ماتریالیسم تاریخی اصولا خصلت اکتیویستی (رزمنده) و انقلابی کسب می کند.

• مفهوم رفتار به کردوکار اجتماعی عملی نسبت داده می شود، که در روند کار، در مبارزه طبقاتی، در انقلاب سوسیالیستی و در توسعه و هدایت جامعه سوسیالیستی تحقق می یابد.


• از این رو رفتار (بر خلاف تئوری های رفتارشناسی) نه بمثابه همرنگ سازی و تطبیق خود، بلکه بمثابه نوسازی فعال روابط اجتماعی تفسیر می شود.

• تجزیه و تحلیل رفتار نباید بی اعتنا به کلیت مناسبات اجتماعی صورت گیرد:

• بی اعتنائی به کلیت مناسبات اجتماعی به معنی حفظ و تحکیم مناسبات اجتماعی ارتجاعی خواهد بود.

• درک رفتار به مثابه تحقق، از آن خود کردن و تحول این کلیت، به معنی تحول سوسیالیستی و به معنی سازماندهی مبتنی بر برنامه جامعه خواهد بود.
• از این رو ست که علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی وظیفه پژوهش امکانات توسعه جامعه و تحول مطلوب فرم های سازمان اجتماعی را به عهده می گیرند :
• فرم های سازمان اجتماعی که در آنها از آن خود کردن عملی، آگاهانه و فعال مناسبات اجتماعی بوسیله افراد عمل کننده جامه عمل می پوشد.

3

• درک رفتار بمثابه سوبژکتیویته مناسبات، بمثابه رفتار انسان ها نسبت به نوع بشر ـ به مثابه ماهیت خویش (به قول مارکس) ـ باید در نهایت بر تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انسان متکی باشد.

• انسان در تئوری رفتار رفتارشناسی بورژوائی بمثابه بندبازی جلوه می کند که تنها هنرش همرنگ سازی و تطبیق خویش با شرایط موجود است.


• انسان اما از نظر ماتریالیسم تاریخی موجودی کوشنده است که در پراتیک او تغییر مناسبات، تغییر رفتار و تغییر اوضاع با تغییر خود انسان تطبیق پیدا می کند.


• توسعه آزاد و همه جانبه انسان می تواند تنها از طریق از آن خود کردن و دگرگون کردن کلکتیف و آگاهانه مناسبات اجتماعی در رفتار خود انسان ها جامه عمل پوشد.


• تکامل انسان سوسیالیستی و توسعه جامعه سوسیالیستی وحدتی ناگسستنی با یکدیگر تشکیل می دهند.


• مراجعه کنید به کردوکار، اوبژکت، سوبژکت، اوبژکتیویسم، سوبژکتیویسم، اوبژکتیف، سوبژکتیف، عمل، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر